«حسادت» یک حس منزجر کننده و ناخوشایند است. قطعا هیچ کس برای داشتن این حس تمنا نمیکند اما گاهی ناخواسته این حس به سراغ همه ی ما میآید و آرامش روانی ما را برهم میزند مخصوصا اگر درگیر یک رابطه ی عاطفی باشیم. پس لازم است بدانیم که چطور بر این حس غلبه کنیم تا روابط شاد و سالمی داشته باشیم. مطمئنا غلبه بر حسادت آسان نیست ولی به شما قول میدهیم که شدنی است. با ما باشید تا به شما بگوییم که علت حسادت در رابطه عاطفی چیست و چطور میتوانید بر آن غلبه کنید.
علل ناامنی و حسادت در رابطه چیست؟
قدم اول برای بررسی عواملی که باعث حس حسادت و ناامنی میشوند، خودشناسی است. با کمی تامل در رفتارهای خودتان متوجه میشوید که فردی با عزت نفس پایین هستید یا بالا. بله، عزت نفس ریشه اصلی حسادتهای عاطفی اکثر افراد است. اینکه حس خوبی راجع به خودتان نداشته باشید عامل بسیاری از مشکلات در روابط عاطفی شما میشود.
البته استثنائاتی هم وجود دارد که فردی با عزت نفس بالا، از بد حادثه، شریکی را برای خود انتخاب میکند که خیانتکار است. اما این موارد کمتر پیش میآید چرا که افراد دارای عزت نفس بالا کسانی را به شراکت برمیگزینند که برای آنها ارزش قائل باشند و با آنها به شیوه ی شایسته برخورد کنند؛ اما بیاید علت ضعف عزت نفس را بررسی کنیم. برای این کار باید نگاهی به دوران کودکی خود داشته باشید. پدر و مادر اولین عوامل تاثیرگذار در شکل گیری عزت نفس افراد هستند.
مغز کودک در هنگام تولد مانند رایانهای خالی است که هیچ برنامهای روی آن نصب نشده است. با گذر زمان، آنچه جلوی کودک گفته و انجام میشود، در روانش نقش میبندد و شخصیتش را شکل میدهد.
برای مثال پدر و مادری که دائما فرزند خود را تنبل و بیهنر خطاب میکنند سرانجام سبب میشوند فرزندشان این را بپذیرد که تنبل و بیهنر است. در مقابل پدر و مادری که فرزنشان را باهوش و بااستعداد خطاب میکنند باعث میشوند که فرزندشان اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد و به راحتی خود را در مقابل مشکلات نبازد. پس اگر در کودکی علاقه و محبت چندانی از پدر و مادرتان دریافت نکردهاید احتمالا دلیل ضعف عزت نفس شما همین مورد است.
نحوه برخورد صحیح با ناامنی و حسادت در رابطه
اگر مشغول خواندن این مطلب هستید احتمالا شما هم در طول رابطه ی خود زیاد دچار حس حسادت و ناامنی میشوید، اما این به این معنی نیست که باید با این حس کنار بیایید و برای برطرف کردن آن اقدامی نکنید. اکنون راهکارهایی را به شما ارائه میدهیم که برای غلبه کردن به این حس به شما کمک کرده و در داشتن یک رابطه ی سالم و شاد شما را یاری میکنند.
۱. در افکار و رفتار حسادت ورزانه خود تجدید نظر کنید
مثل یک معمای سخت خودتان را موشکافی کنید. رفتار های حسادت ورزانه ی خودتان را بررسی کنید و از هیچ کدامشان بیتفاوت گذر نکنید. به نوعی باید کارآگاه خودتان باشید! شاید به نظر برسد که نیازی به این همه دقت و بررسی نباشد چرا که حس حسادت یک حس پر تنش و آشکار هست اما به هیچ وجه اینطور فکر نکنید. تنها، آگاهی نسبی از وجود این حس باعث برطرف شدن آن نمیشود. پس با نگاه منطقی افکارتان را باز بپرورانید و خودتان را نصیحت کنید. از آنجایی که نصیحت کردن دیگران همیشه آسان تر از نصیحت کردن خودمان است، پیشنهاد میکنیم در نظر بگیرید که به جای یکی از دوستانان دارید خودتان را نصیحت میکنید.
۲. به دنبال ریشه یابی گذشته و احساس حسادت خود باشید
گمان نکنید که این احساسات ازآسمان برایتان فرود آمده، بلکه حتما دلیل و نقطهی نشأتی در گذشته، عامل به وجود آمدن این حواس در شما بوده است. برای مثال ممکن است در روابط پیشینتان به شما خیانت شده و این قضیه سبب شده باشد که نتوانید به شریک فعلی خود اعتماد کامل داشته باشید. ریشه ی این حس هرچه که هست باید در گذشته باقی بماند. شما فقط باید موارد را شناسایی کنید زیرا بررسی آنها به شما کمک میکند که از آن خاطرات تلخ عبور کنید.
۳. داشتن چنین افکار و احساساتی دلیل بر واقعیت داشتن آن نیست
روزانه هزاران نوع فکرو ظن و گمان متفاوت از ذهن ما عبور میکند که بسیاری از آنها واقعیت ندارد. پس اگر بخواهیم هرچه به ذهنمان آمد را باور کنیم و بپذیریم، کارمان خیلی سخت میشود. برای مثال ممکن است گمان کنید که مادرتان بین شما و دیگر خواهران و برادرانتان تفاوت قائل میشود در حالی که عموما اینطور نیست و این فقط یک فکر اشتباه است که زمانی به ذهن شما آمده و شما آن را پذیرفتهاید. پس سعی کنید برای بررسی افکارتان یک قاضی منصف باشید و بر پایه ی انصاف دیدگاهتان را رد یا اثبات کنید.
۴. در طول زمان همواره بر اساس احساسات رفتار کردن، کار عاقلانه ای نیست
حتما شنیده اید که میگویند “پیش از صحبت کردن حرفت را مزه مزه کن”. این مثل دقیقا به همان چیزی اشاره دارد که ما به آن میگوییم “دستگاه تصفیه ی احساسات”. خیلی از افراد از وجود این دستگاه بیبهره اند. آنها هرچه که به زبانشان بیاید را میگویند و در مواقعی که دچار احساسات ناخوشایند میشوند بدون سبک سنگین کردن افکارشان، واکنشهای احساسی نابجایی را پیاده میکنند. پس پیش از حرف زدن و عمل کردن فکر کنید تا بعدا حسرتش را نخورید.
۵. همواره به یاد داشته باشید که تردید در رابطه امری طبیعی است
تردید برای انسان است. فراموش نکنید که تمام انسان ها در مواقعی دچار تردید میشوند که یک امر طبیعی است. اگر تا به اینجا ی مطلب با ما همراه بودید پس احتمالا شما هم یک انسان هستید و طبیعی است که گاهی دچار تردید در زندگی روزمره یا حتی روابط عاطفی خود شوید! اما به یاد داشته باشید که افراط در تردید هم به نوع خود کشنده است. در روابط عاطفی برخی از تردید ها بهجا و لازم هستند اما بعضی از آنها میتوانند عامل قطع کننده رابطهی شما باشند. پس سطح تردید را در رابطه ی خود به پایین ترین حد ممکن برسانید.
۶. باورهای خود را درباره رابطه و طبیعت بشر بار دیگر بررسی کنید
قبلا هم ذکر کردیم که پدر و مادر از عوامل اصلی الگوگیریِ شخصیت ما هستند. ممکن است پدر و مادر شما رابطه ای با جوانب منفی بسیار زیادی داشته باشند و باور داشته باشید که قطعا این جوانب منفی روی شما هم اثر گذاشته است. ممکن است با مشاهده رابطهی پدر و مادرتان برایتان این تصور بوجود آماده باشد که هیچ کس قابل اعتماد نیست. اما این حقیقت ندارد. حتی اگر به تصادف با افراد غیر قابل اعتماد زیادی سر و کار داشته باشید باز هم افرادی هستند که میتوانید به آنها اعتماد کنید.
۷. رفتار و زبان بدن طرف مقابل خود را زیر نظر بگیرید
درست است که گاهی احساسات ما بیپایه اند اما گاهی هم نیستند. مهم است در این مورد چشم تیزبینی داشته باشید تا با بررسی اعمال و رفتار شریکتان به واقعیت داشتن احساساتتان پی ببرید. برای مثال ببینید آیا او تلفنش را دور از دسترس شما میگذارد؟ یا هرگاه وارد اتاق میشود آن را پنهان میکند؟ اگر چنین رفتار هایی دیدید باید به دنبال یک دلیل منطقی و قانع کننده باشید. اگر چیزی نیافتید پس احتمالا این افکار فقط زایده ی ذهن خودتان است.
۸. با یکدیگر گفت و گو کنید، حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید
همانطور که گفتیم همه ما انسان ها گاهی دچار حس حسادت و تردید میشویم پس از بیان آن به شریکمان نباید خجالت بکشیم. شریک شما احتمال دارد که از افکار و احساسات شما به طور کامل خبر نداشته باشد. ایرادی هم ندارد. بالاخره شما با یک ذهنخوان یا رمال و کفبین که رابطه برقرار نکرده اید. او هم یک فرد معمولی است که تا از عواطف و احساسات خود برایش نگویید نمیتواند متوجه شود. پس با آرامش، بدون فریاد زدن و جیغ کشیدن و ناسزا گفتن از احساسات خود برایش بگویید تا با صحبت کردن در این مورد از حس ناامنی خود بکاهید.
۹. کنترل کردن شریکتان بدترین انتخاب ممکن است
اینکه در مواقعی که احساس ناامنی میکنید، بخواهید شریکتان را کنترل کنید یک حس غریزی است که باید جلوی آن را بگیرید. هیچ کس دوست ندارد کنترل شود و زیر نظر دیگران باشد زیرا این کار به او این حس ناخوشایند را میدهد که برای کسی قابل اعتماد نیست. پس اگر احساس ناامنی کردید بگذارید شریکتان روند طبیعی زندگی خود را داشته باشد زیرا کنترل کردن او کمکی به شما نمیکند.
۱۰. در مواجهه با شرایط مشکوک حتما اقدام کنید
همانطور که گفته شد ما باید شریکمان را آزاد بگذاریم و او را محدود نکنیم اما این دلیل نمیشود که رفتارهای مشکوک او را بی اهمیت قلمداد کنیم. میتوانید بدون اینکه او را آگاه کنید تحقیق کنید. در رابطه با ظن و گمان هایتان سر صحبت را با او باز کنید. اگر ساده و بینگرانی صحبت کرد زیاد نگران نباشید اما در غیر این صورت ممکن است مشکلی وجود داشته باشد که باید از آن سر در بیاورید.
۱۱. هیچ کس مثل شما نیست، خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
شما یگانه و منحصربهفرد هستید. خودتان را دوست داشته باشید تا بقیه هم شما را دوست داشته باشند. شاید بعضی از افراد از شما زیباتر و پولدارتر باشند اما اینها معیارهای مناسبی برای سنجش خودتان نیست. دست از مقایسه ی خودتان با دیگران بردارید؛ اگر نمیتوانید، لااقل خودتان را با افرادی که از آنها برترید مقایسه کنید. نه اینکه دیگران را قضاوت کنید، بلکه برتری های خود را با آنها مقایسه کنید تا ارزش خودتان را بدانید.
۱۲. از یک مشاور حرفه ای مشاوره بگیرید
ممکن است شما هم از آن دسته افراد باشید که مراجعه به مشاور را نشانه ی ضعف بدانید. سعی کنید نگرش خود را نسبت به مشاور تغییر دهید. مانند زمانی که شما بیمار میشوید و به پزشک مراجعه میکنید، اکنون هم باید به فرد متخصص که همان مشاور است مراجعه کنید. در واقع این که بپذیریم راجع به خودمان و رفتار هایمان در مقابل مشاور صحبت کنیم و از او کمک بخواهیم عملی شجاعانه است. پس اگر رواندرمانگر و مشاور خوب میشناسید حتما به آنها مراجعه کنید.
۱۳. قطعا شما و شریکتان ویژگی های مثبت زیادی دارید، آنها را یادداشت کنید
از عوامل اصلی حس ناامنی این باور است که گمان کنید به اندازه ی کافی برای طرفتان خوب نیستید اما اینطور نیست. هم شما و هم شریکتان ویژگی های مثبت فراوانی دارید که برای ادامه ی رابطه به شما کمک میکنند. بهتر است این ویژگی ها را یادداشت کنید زیرا با یادآوری آنها به خودتان باعث منع پرسه زدن ذهنتان در سرزمین افکار منفی میشوید.
۱۴. عاشق خودتان باشید تا شجاعت از دست دادن شریکتان را داشته باشید
از اصل ترین دلایل حس حسادت در رابطه و ناامنی همین دوست نداشتن خودتان است که به ترس از تنها ماندن میانجامد. اما چرا از تنها ماندن میترسید؟ شما هرگز تنها نخواهید ماند. بالاخره فردی را پیدا خواهید کرد که ارزش شما را بشناسد و برای شما احترام قائل شود. حتی اگر چنین فردی را هم نیافتید تنهایی بهتر از ماندن در یک رابطه ی مسموم و ناسالم است. پس اعتماد به نفس داشته باشید، خودتان را دوست داشته باشید و تلاش برای حفظ رابطه سالم را” عشق” قلمداد نکنید. شما باید در نگاه خودتان ارزشمند ترین فرد روی زمین باشید.
سخن پایانی
ما در این مطلب سعی کردیم این نکته را برایتان بیان کنیم که در اکثر مواقع حس حسادت در رابطه و ناامنی بیشتر از آنکه به طرف مقابل برگردد، به خودمان باز میگردد. ما باید بتوانیم خودمان را دوست داشته باشیم و به خودمان عشق بورزیم تا بتوانیم افراد مناسبتری را برای شروع یک رابطه انتخاب کنیم. اگر هم اینطور نشد لااقل برای تمام کردن یک رابطه ی ناسالم به شک و تردید نخواهیم افتاد. پس برای بار آخر تکرار میکنیم که بیش از هرکس و هرچیزی خودتان را دوست داشته باشید. به منظور کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، با راه های مقابله با حسادت زنانه نیز آشنا شوید. در پایان، منتظر دریافت نظرات و دیدگاههای شما در این خصوص هستیم.