اگر هوس کرده اید وقتتان را به دیدن یک فیلم ایرانی نسبتا متفاوت با زمینه ای راز آلود و مبهم اختصاص دهید، همراهیمان کنید تا با نقد فیلم اتاق تاریک ؛ فیلمی به نویسندگی و کارگردانی روحالله حجازی، شما را برای دیدن این درام اجتماعی آماده کنیم.
نقد فیلم اتاق تاریک ؛ سوتفاهمی که صد دقیقه سرگرمتان میکند!
ابهام، راز موفقیت فیلم
درست مانند نام فیلم، قصه نیز فضایی تاریک و مبهم دارد و داستان یک خانواده ی سه نفره ی امروزی را روایت میکند. خانواده ای به ظاهر معمولی که دغدغه هایش تشکیل میشود از اقتصاد، روابط گاها سرد میان همسران و در کل آنچه در جامعه امروز از آن به عنوان مشکلات خانوادگی یاد میشود.
فرهاد (با بازی ساعد سهیلی) نام مرد خانواده است که شغلش دلالی داروهای کمیاب است. مرد جوانی که چند سالی از ازدواجش با هاله (با بازی ساره بیات) میگذرد. زنی میانسال که اختلاف سنی نسبتا زیادی با همسرش دارد و در جای جای فیلم به این نکته اشاره میشود و در نهایت حاصل زندگی این دو نفر پسر بچه ای است به نام امیر، که امیر رضا میرسالاری نقش او را به عهده دارد. قصه ی اصلی فیلم حول محور اتفاقی که اخیرا برای این کودک رخ داده میگذرد…
هیچ وقت یک فیلم را از دقایق ابتدایی اش قضاوت نکنید!
در نگاه اول و با تماشای دقایق ابتدایی فیلم، ممکن است با خود فکر کنید اثر پیش روی شما، سناریوی تکراری این روزهای سینمای ایران، یعنی روابط سرد خانوادگی و خیانت را روایت میکند. کلیشه ای که سالهاست افتی شده برای هنر هفتم در ایران! اما به مرور و با پیشروی روند داستان بر جذابیت آن افزوده میشود و فیلم از یک اثر تکراری و قابل پیش بینی برایتان تبدیل میشود به یک معمای راز الود.
سوژه ی انتخابی برای فیلمنامه متفاوت و جذاب است. هر چند فیلم نتوانسته از تمام پتانسیل آن بهره گیرد اما به هر حال به ما وعده ی یک اثر نو و درگیر کننده را میدهد. کودک خردسالی که مورد آزار (جنسی؟) قرار گرفته و اکنون پدر و مادر او در تکاپوی یافتن حقیقت هستند. اتفاقاتی که نه تنها اعضای خانواده بلکه اطرافیان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
موفقیت در ایجاد فضای رازآلود
همانطور که در ابتدا نیز اشاره شد؛ فضای کلی اثر، مبهم و رازالود است که انصافا عوامل از پس ایجاد و پرورش این فضا به خوبی برآمده اند. از نورپردازی و فیلمبرداری گرفته تا طراحی صحنه و موسیقی همگی به طور هدفمند در خدمت ایجاد این جو سنگین و پر التهاب هستند. لوکیشنهای زیادی در فیلم وجود ندارد و همین امر باعث شده تمرکز مخاطب بر روی چند عنصر مکانی مشخص در فیلم افزایش یابد؛ بالکن که برای تمام اعضای خانواده حکم نوعی پرتگاه را دارد، اتاق خواب که روند افزایش تنش میان زن و شوهر در آن روایت میشود و در نهایت حمام که دو نقطهی اوج داستانی در آن اتفاق میافتد.
از دیگر نقاط قوت فیلم، میتوان به بازی های خوب دو هنرمند زن یعنی ساره بیات در نقش هاله و مروارید کاشیان در نقش پگاه اشاره کرد. ساعد سهیلی اما نتوانسته در این کار به خوبی بازیگر مقابلش بدرخشد و شاید بتوان گفت بازی او زیر سایهی نقش آفرینی ساره بیات آنچنان دلچسب و مورد انتظار واقع نشده. در انتها نیز میرسیم به امیررضا میرسالاری که به عنوان فرزند خردسال خانواده، خوش درخشیده و توانایی هایش را در بازیگری به خوبی به نمایش گذاشته است.
بخش فنی؛ نقطهی قدرت اتاق تاریک
از نقشها و بازیها که بگذریم، میرسیم به بٌعد فنی فیلم که الحق نمیتوان ایراد چندانی به آن وارد کرد. موسیقی متن توسط «کارن همایونفر» نوشته شده و یکی از نقاط قوت اثر به حساب می آید. کارگردانی توسط روح الله حجازی نسبتا خوب انجام شده و با تم اصلی داستان همساز است.
میتوان گفت که فیلمبرداری و کادر بندیها تا حدود زیادی خشک و سرد هستند اما این موضوع همانطور که گفته شد هماهنگ و متناسب با دیگر اجزای فیلم است و نمیتوان از اآن به عنوان یک ضعف بزرگ یاد کرد. در نهایت نیز باید به طراحی صحنه اشار کرد که قطعا از نقاط قوت فیلم به حساب میآید و هوشمندانه و هدفمند اجرا شده است.
جذاب اما بد فرجام
شاید بتوان پردازش داستان را ضعف اصلی اثر دانست؛ هرچند ایده ی جذابی پشت آن است اما ممکن است در نهایت ناامیدتان کند! در واقع تم داستان، حاشیههای زیادی نیز برای فیلم ایجاد کرده؛ از تحریم فیلم توسط وزارت ارشاد در جشنواره فجر سی و ششم گرفته تا محدودیت های اکرانش از سوی سازمان تبلیغات. اگر در اینترنت جستجوی کوتاهی درباره ی این اثر انجام دهید، در وبسایت ویکی پدیا به این جمله بر خواهید خورد:
“موضوع فیلم اتاق تاریک پیرامون آزار و تجاوز جنسی کودکان در ایران است.”
عبارتی که کاملا نادرست است! در واقع قصه ی اثر روایت کننده ی روابط پیچیده در جامعه ی امروز و در اصل یک سوء تفاهم بزرگ است که حل معمایش حدود صد دقیقه مخاطب را سر کار میگذارد و در انتها نیز بیننده را نه چندان راضی و خوشحال رها میکند!
سرانجام
در نقد فیلم اتاق تاریک برای جمع بندی باید گفت این اثر شاید در موضوع و محتوا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد؛ اما در نهایت چیزی عاید مخاطب نمیکند. تنها میتواند برای دقایقی بیننده را وارد یک ماجرای مبهم و اسرار آمیز کند؛ معمایی که شاید در انتهای فیلم از پاسخش دلسرد شوید. زندگی، روابط خشک و نا امید کننده و بعضا صحنه هایی که ممکن است برایتان آزار دهنده باشند نیز، جزئی از روند روایت داستان هستند. داستان آدمهایی که به قول پگاه سعی دارند طور ناخوشایندی زندگیهای سردشان را بپوشانند!
شما چطور فکر میکنید؟ فیلم ارزش یک بار تماشا کردن را دارد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.