۱۷ روش کاربردی برای هدف گذاری در زندگی

می‌دانیم هدف گذاری در زندگی بهترین راه برای جهت‌دار کردن زندگی است، اما آیا می‌دانستید که هدف‌مند بودن در انجام کارهای مهم نیز بسیار کمک کننده است؟ داشتن اهداف روشن و مؤثر که براساس ارزش‌ها تعیین شده باشند، مغز انسان را بر کارهای مهم و ارزشمند متمرکز و کارهای بی‌اهمیت را حذف می‌کند. این شرایط منجر به «ذهنیت نتیجه گرا» می‌شود و «ذهنیت وظیفه گرا» را کمرنگ می‌کند. ذهنیت نتیجه گرا بر هدف و نتیجه مورد انتظار تمرکز دارد و ذهنیت وظیفه گرا بر انجام وظایف روتین و غالباً بی‌اهمیت، اصرار می‌کند. این در حالی است که انجام کارهای غیرضروری،…

هدف گذاری در زندگی

می‌دانیم هدف گذاری در زندگی بهترین راه برای جهت‌دار کردن زندگی است، اما آیا می‌دانستید که هدف‌مند بودن در انجام کارهای مهم نیز بسیار کمک کننده است؟ داشتن اهداف روشن و مؤثر که براساس ارزش‌ها تعیین شده باشند، مغز انسان را بر کارهای مهم و ارزشمند متمرکز و کارهای بی‌اهمیت را حذف می‌کند. این شرایط منجر به «ذهنیت نتیجه گرا» می‌شود و «ذهنیت وظیفه گرا» را کمرنگ می‌کند. ذهنیت نتیجه گرا بر هدف و نتیجه مورد انتظار تمرکز دارد و ذهنیت وظیفه گرا بر انجام وظایف روتین و غالباً بی‌اهمیت، اصرار می‌کند. این در حالی است که انجام کارهای غیرضروری، انجام کارهای مهم و ارزشمند را به تعویق می‌اندازد. در این مقاله ۱۷ روش کاربردی برای تبدیل ذهنیت وظیفه گرا به ذهنیت نتیجه گرا و در نتیجه هدف‌مند بودن زندگی را گردآوری کرده‌ایم.

 

راهکارهای هدف گذاری در زندگی

همانطور که گفته شد برای دستیابی به اهدافی که داریم، باید ذهنیت نتیجه گرا را جایگزین ذهنیت وظیفه گرا کنیم.

۱. سعی کنید در روز بیش از ۱۰ وظیفه برای انجام دادن نداشته باشید

از مزایای شگفت‌انگیز وظایف کم در طول روز، داشتن زمان کافی برای انجام کارهای مهم است. بنابراین اگر برنامه‌ای برای محدود کردن تعداد کارهای غیرضروری نداشته باشید،‌ احتمال اینکه زمان کافی برای انجام تمام کارهای خود نداشته باشید، زیاد است. در حالی که محدود بودن وظایف روزانه، موجب می‌شود تا به راحتی تمام کارها تعیین شده را انجام دهید.

۲. تعیین اهداف هفتگی و ماهانه برای هدف گذاری در زندگی

از خودتان بپرسید که برای هفته آینده چه برنامه‌ای دارید؟ برای ماه آینده چطور؟ این سؤالات ذهن شما را در جهت کارهای مهم‌ و هدف‌تان متمرکز می‌کنند. بیش‌تر مردم منتظر هستند تا اتفاقی در زندگی‌ بی‌افتد و آن‌ها را به اهداف‌شان برساند، اما باید گفت واکنش در مقابل اتفاقات ناگهانی زندگی دشوارتر از واکنش در مقابل اتفاقاتی است که خودمان موجب آن‌ها بوده‌ایم. بنابراین زمانی که در جهت اهداف و آرزوهای خود تغییراتی در زندگی ایجاد می‌کنید، در مسیر انجام کارهای مهم و رسیدن به اهداف قدم بزرگی برداشته‌اید.

تمرکز بر اولویت‌ها
تمرکز بر اولویت‌ها

۳. داشتن هدف موجب تمرکز بر اولویت‌ها می‌شود

حفظ زندگی روزمره و حتی انجام کارهای کوچک و روتین آن در جهت هدف‌های تعیین شده، می‌تواند مسیر اهداف را به روشنی نمایان و حفظ کند. انسان بی‌هدف، تمام زندگی خود را سرگردان خواهد بود و هیچ موقع مقصد مسیر پیش روی خود را درک نخواهد کرد. این افراد هیچ وقت نمی‌دانند به کجا می‌روند و از زندگی چه می‌خواهند.

۴. هدف‌مند بودن موجب انجام سریع‌تر و ساده‌تر وظایف روزانه می‌شود

اتفاقات غیرمنتظره مانند مسائلی از جانب کارفرما، مشتری، مراجعه کننده، دوستان، خانواده و… هر روز برای همه پیش می‌آیند. همه ما با چنین مشکلاتی آشنا هستیم و گاهاً تمام روز خود را صرف رفع آن‌ها می‌کنیم، اما اگر برنامه‌ای روزانه برای رسیدن به اهداف خود داشته باشیم‌، این مشکلات نخواهند توانست روز ما را خراب کنند. در واقع با هدف گذاری در زندگی می‌توان با مسائل راحت‌تر مواجه شد و مشکلات را سریع‌تر و ساده‌تر حل کرد.

۵. جهت‌مند بودن تمرکز را افزایش می‌دهد

تعیین مسیری برای رسیدن به اهداف، مهمترین خواسته‌های شما را مشخص می‌کند. این موضوع انسان را به فردی متمرکز تبدیل می‌‌کند و ذهنیت نتیجه گرا فعال‌تر می‌شود. تمرکز در دنیای امروز، به معنای داشتن مهارت بیشترین نتیجه‌گیری در کمترین زمان و با بیشترین دقت است. در نتیجه با گسترش مهارت تمرکز می‌توان به سادگی به اهداف تعیین شده رسید.

۶. روز را با هدفی مشخص آغاز کنید

بهترین روش برای انجام همه کارهای مهم و حتی وظایف روزانه، شروع روز با هدفی مشخص است. این هدف می‌تواند اتمام پروژه‌ای معین یا حتی بیرون رفتن از خانه و انجام سی دقیقه ورزش صبح‌گاهی را شامل شود. با این اقدام احتمال انجام کارهای مورد نظر بیشتر می‌شود. در واقع شروع روز با انجام کاری که از قبل معین کرده‌ایم، مسیر کارهای روزانه را روشن می‌کند و دیدگاهی مؤثر از سایر اهداف روزانه، می‌دهد.

۷. از انجام کارهای کوچک‌تر شروع کنید

اگر تا به حال ذهنیت نتیجه گرا نداشته‌اید، بهتر است از انجام کارهای کوچک‌تر شروع کنید، به طور مثال سی دقیقه ورزش صبحگاهی را به عنوان یک هدف کوچک در روز تعیین کنید. به علاوه می‌توانید انجام بخش کوچکی از پروژه‌ای را به عنوان هدف مشخص نمایید. می‌توان برای یک روز بخشی کوچکی از یک هدف بزرگ را تعیین کرد و سپس تمام تمرکز خود را معطوف انجام آن در طول روز کرد. در این صورت بخش‌های کوچک در طول زمان کنار هم جمع‌ و در نهایت منجر به انجام هدف نهایی می‌شوند.

پرسیدن سؤال برای هدف گذاری در زندگی
پرسیدن سؤال برای هدف گذاری در زندگی

۸. از خودتان سوال بپرسید

از خود سؤال کنید که چه کاری می‌توانید انجام دهید تا امروز بهترین نتیجه را داشته باشد؟ یافتن پاسخی مناسب برای این سؤال، یکی از عالی‌ترین روش‌هایی است که انرژی کافی برای انجام سخت‌ترین کارها را نیز فراهم می‌کند. همچنین پرسیدن این سؤال از خود باعث می‌شود تا میزان اهمیت کارها را کاملاً درک کنیم و مهم‌ترین آن‌ها را تشخیص دهیم. این سؤال برای هدف گذاری در زندگی نیست، بلکه برای مسیریابی مؤثر به منظور رسیدن به هدف تعین شده است.

۹. گام‌های کوچک اما پیوسته بردارید

مهم‌ترین علت عدم دست‌یابی بسیاری از افراد به اهداف خود، بزرگتر بودن اهداف از میزان زمان و تلاشی است که به کار می‌بندند. در واقع تلاش و زمانی که آن‌ها صرف به نتیجه رساندن هدف خود می‌کنند، کافی نیست. بهترین راه رسیدن حتی به سخت‌ترین اهداف، تقسیم کردن آن‌ها به بخش‌های کوچک‌تر است. گام‌های کوچک اما مداوم در نهایت شما را به هدف می‌رساند. کافی است هر روز فقط یک یا دو گام کوچک در مسیر هدف اصلی بردارید، به طور مثال حتی نوشتن پانصد کلمه در روز می‌تواند در نهایت به نوشتن کتابی شش هزار منجر شود.

۱۰. از سیستم اولویت بندی ۸+۲ استفاده کنید

با استفاده از سیستم ۸+۲ اهداف روزانه خود را اولویت بندی کنید. برای این کار هر شب قبل از خواب ۱۰ دقیقه یا حتی بیشتر را صرف تعیین دو مورد از مهم‌ترین اهداف روز بعد کنید. این دسته از اهداف را «دو هدف اصلی» بنامید. سپس ۸ مورد دیگر از کارهایی که باید در روز بعد انجام شوند را بنویسید و آن‌ها را «وظایف تمرکزی» بنامید. سعی کنید هر روز این روال را دنبال کرده و اطمینان حاصل کنید که ۱۰ کار تعیین شده را انجام می‌دهید. در این صورت در طول یک ماه، حدود سیصد مورد از مهم‌ترین کارهای خود را انجام داده‌اید.

۱۱. مهم‌ترین‌ها و کم‌ اهمیت‌ترین‌ها را بشناسید

این نکته از مهم‌ترین رازهای افراد موفق است. آن‌ها می‌دانند چه چیزی در موفقیت‌های شخصی و شغلی‌شان بیشترین و چه چیزی کمترین تأثیر را دارد. به عنوان مثال، از نظر آن‌ها چک کردن ایمیل به هیچ وجه ضروری و مهم نیست، این کار موجب هیچ گونه پیشرفتی نخواهد شد. در مقابل صحبت کردن با مشتری و تقویت روابط با او، از کارهای مهم به شمار می‌رود. یکی از بهترین جمله‌هایی که در این رابطه وجود دارد، جمله برایان تریسی است. او می‌گوید:‌ «انجام کار دفتری نسبت به انجام کارهایی مانند صحبت رودررو با مشتری، اهمیت چندانی ندارد». بنابراین تمام انرژی و وقت خود را صرف انجام کارهای مهم کرده و از انجام کارهای کم‌اهمیت خودداری کنید.

۱۲. هدف داشتن باعث پیشرفت می‌شود

داشتن هدف در زندگی موجب فشار بیشتر و در نتیجه انجام سریع‌تر امور می‌شود. در واقع هدف داشتن، احساس مسئولیتی را بر دوش فرد قرار می‌دهد، اما هنگامی که هیچ هدفی نداشته باشیم، بیشتر وقت را صرف فکر کردن به کار بعدی که باید انجام دهیم، خواهیم کرد. داشتن هدف، مسیر رسیدن به آن را روشن‌تر می‌کند و هر گونه سرگردانی را از بین می‌برد. به علاوه، استفاده از زمان، هدف‌مندتر و مؤثرتر خواهد بود.

۱۳. داشتن هدفی روشن، انگیزه ایجاد می‌کند

نحوه مطرح کردن اهداف تأثیر بسیاری در ایجاد انگیزه و در نتیجه رسیدن به آن دارد. به طور مثال برای ایجاد دوره آموزشی آنلاین، نوشتن هدف به صورت «ایجاد یک دوره آموزشی آنلاین» چندان خوشایند و واضح نیست و در نتیجه انگیزه‌ای برای انجام آن در انسان به وجود نمی‌آورد، اما اگر این هدف به صورت «پیشرفت در دوره آموزشی آنلاین» یا «ایجاد ۵ اسلاید از دوره آموزشی آنلاین» مطرح شوند، ذهنیت نتیجه گرا را فعال می‌کنند. این امر انگیزه بیشتری برای رسیدن به این اهداف به وجود می‌آورد.

۱۴. هر پیشرفتی موجب پیشرفت‌های بعدی می‌شود

مشاهده هر گونه پیشرفت موجب ایجاد انگیزه بیشتر جهت رسیدن به اهداف می‌شود، در نتیجه تلاش نیز افزایش پیدا خواهد کرد. با پیش‌روی‌های کوچک مداوم، در نهایت خواهید دید که پیشرفت‌های بزرگتری به دست می‌آید و در نتیجه هدف نهایی حاصل می‌شود. تلاش‌های کوچک بهترین روش برای شروع ایجاد این عادت‌ مثبت هستند. چنین عادت‌هایی انگیزه و تلاش لازم برای دستیابی به اهداف را فراهم می‌کنند.

۱۵. هدف‌مند بودن، مسئولیت‌پذیری را افزایش می‌دهد

هدف گذاری در زندگی موجب تغییرات شگفت‌انگیزی در مغز می‌شود. در حقیقت داشتن اهدافی روشن و مصمم بودن برای رسیدن به آن‌ها، در مغز انگیزه لازم را برای دستیابی به اهداف تأمین می‌کند. افزایش انگیزه باعث به وجود آمدن احساس مسئولیت‌پذیری نسبت به این اهداف می‌شود. این احساس پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری، انرژی لازم جهت انجام تمام کارهای تعیین شده را می‌دهد.

 

استفاده از قانون پارکینسون
استفاده از قانون پارکینسون

۱۶. قانون قدرت پارکینسون را در نظر بگیرید

قانون پارکینسون می‌گوید: «هر کاری یه اندازه زمانی که برای انجام آن تعیین شده به طول می‌انجامد.» در واقع زمانی که روز خود را با اهدافی شروع می‌کنیم و برای انجام هر کدام از آن‌ها زمان مشخصی تعیین می‌کنیم، قانون پارکینسون را اجرا کرده‌ایم. مهم نیست که در طول روز چه اتفاقاتی رخ دهد یا چه مشکلاتی پیش رو باشد، قانون پارکینسون می‌گوید اگر زمانی برای اتمام کار خود تعیین کرده‌اید حتماً تلاش مضاعف برای اتمام آن در زمان تعیین شده خواهید داشت. به یاد داشته باشید که این قانون به شدت نتیجه بخش است.

۱۷. تمرکز کافی موجب نتیجه بخش بودن اهداف می‌شود

دنبال کردن هر روزه اهداف، ذهنیتی نتیجه گرا ایجاد می‌کند. در واقع درگیری هر لحظه با اهداف، این تصور را ایجاد می‌کند که «من توانایی انجام کارها و مقابله با مشکلات را دارم و این اهداف حتماً به نتیجه خواهند رسید.» زمانی که ذهنیت «من می‌توانم» ایجاد شود و نظم و انضباطی کافی برای انجام هر روزه کارها وجود داشته باشد، اموری که قبلاً در چند روز یا حتی چند هفته انجام می‌شدند، در عرض چند دقیقه به پایان خواهند رسید. این ذهنیت بزرگ و اخلاق کاری منظم، در همراهی با اهداف روزانه، تغییرات مثبت بسیاری را در زندگی ایجاد می‌کنند.

 

سخن آخر

۱۷ نکته مذکور فقط نکاتی برای شروع هدف گذاری در زندگی هستند. در صورت دنبال کردن آن‌ها و تمرکز بر کارهای مهم به جای تمرکز بر وظایف بی‌اهمیت، تغییری شگفت‌انگیز در زندگی خود خواهید دید. در این صورت انرژی شما افزایش می‌یابد، احساس خوشبختی بیشتری می‌کنید و شروع به انجام هر چه بیشتر کارهایی در جهت رسیدن به اهداف خود می‌کنید.

به علاوه داشتن هدف یکی از ملزومات رسیدن به موفقیت است، حتی اگر قبلا شکست خورده‌اید خودتان را ببخشید و با اهدافی جدید شروع کنید. در این رابطه توصیه می‌کنیم مطلب اشتباهات خود را ببخشیم و به رضایت از خود برسیم را مطالعه فرمایید. نظر شما در مورد هدف‌مند بودن چیست؟ چگونه می‌توان اهداف قابل دست‌یابی برای خود تعیین کرد؟ چه نکاتی برای رسیدن به این اهداف مهم‌تر هستند‌؟ چه تلاش‌هایی نتیجه بخش هستند و چه تلاش‌هایی بیهوده؟ لطفا نظرات خود را با ما و سایر همراهان انگیزه به اشتراک بگذارید.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید