طبق روایات، امام جعفر صادق (ع) چندین مرتبه توسط خلفای عباسی و اموی دستگیر شد. در نهایت منصور دوانیقی در سن ۶۵ سالگی با مسمومیت عامل شهادت امام جعفر صادق (ع) شد. هدف منصور از به شهادت رساندن امام جعفر صادق (ع) پایان دادن به امامت امامان شیعه بود. امام جعفر صادق (ع) در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. تاریخ شهادت امام صادق در سال ۹۸ برابر با ۸ تیر ماه است.
تاریخ شهادت امام صادق در سال ۹۸
همانطور که گفته شد در سال ۱۴۸ هجرى، ده سال از خلافت منصور گذشته بود که ابو عبدالله جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب وفات یافت. وى در قبرستان بقیع و در کنار پدر و جدش به خاک سپرده شد. به هنگام وفات ۶۵ سال داشت و گفته میشود که او را مسموم کرده بودند. تاریخ شهادت امام صادق در سال ۹۸ هجری شمسی برابر با روز شنبه هشتم تیر ماه است. شما نیز میتوانید با خواندان احادیث اما صادق از دانش ایشان بهرهمند شوید.
شهادت امام صادق(ع)
شیخ کلینى و دیگران به نقل از ابو ایوب جوزى میگویند: ابو جعفر منصور شبانه به سراغ من فرستاد. پس نزد او رفتم. منصور بر صندلى نشسته و روبهرویش شمعى قرار داشت و در دستش نامه اى بود. چون به او سلام گفتم نامه را به سویم افکند در حالى که مىگریست گفت: این نامه محمد بن سلیمان، والى مدینه، است که در آن ما را خبر داده که جعفر بن محمد به درود حیات گفته است. آنگاه سه مرتبه گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» دیگر مانند جعفر کجاست؟ آنگاه به من گفت: بنویس. من در جاى کتابت نشستم منصور گفت: بنویس اگر جعفر به کسى بعد از خود وصیت کرد او را پیش آر و گردنش را به شمشیر بزن.
در پاسخ او نوشتند: جعفر بن محمد به پنج نفر وصیت کرده است: ابو جعفر منصور، محمد بن سلیمان، عبد الله و موسى از فرزندانش و حمیده. منصور با دیدن نام این افراد گفت: هیچ راهى براى کشتن اینها وجود ندارد.
ابن شهر آشوب در مناقب به نقل از داود بن کثیر رقى، گفت: یکى از اعراب نزد ابوحمزه ثمالى آمد. ابو حمزه از او پرسید: چه خبرى دارد؟ گفت: جعفر صادق (ع) از دنیا رفت. ابو حمزه فریاد بلندى کشید و بیهوش افتاد. چون به حال آمد پرسید: آیا به کسى وصیت کرده است؟ پاسخ داد: آرى به عبدالله و موسى، فرزندانش و به ابو جعفر منصور وصیت کرده است.
پس ابوحمزه خندید و گفت: سپاس خدایى را که ما را به هدایت رهنمون شد و بیان کرد براى ما از کبیر و راهنمایى کرد ما را بر صغیر و امرى عظیم را پوشیده داشت. چون از منظور وى پرسش کردند، گفت: مقصود بیان کرد عیوب کبیر (بزرگ) را و بر صغیر (کوچک) دلالت کرد و صغیر (موسى) را به اوصیا اضافه کرد و او را از جمله آنان دانست و امر امامت را با وصیت به منصور نهان داشت براى آنکه اگر منصور از وصى پرسش کند به او گفته مى شود وصى امام، تو هستى. عبد الله، اگر چه بزرگترین فرزند امام صادق (ع) بود، اما عیبى جسمانى داشت او افطح بود حال آنکه امام نباید نقصى و عیبى داشته باشد. معذلک وى نسبت به احکام دین هم آگاهى نداشت.
مسعودى در مروج الذهب نویسد: در سال ۱۴۸ هجرى ده سال از خلافت منصور گذشته بود که ابو عبدالله جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب وفات یافت وى در قبرستان بقیع و در کنار پدر و جدش به خاک سپرده شد. به هنگام وفات ۶۵ سال داشت و گفته شده که او را مسموم کرده بودند. در این قسمت از بقیع بر قبور آنان سنگ مرمرى است که روى آن نوشته شده:
«بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله مبید الامم و محیى الرمم هذا قبر فاطمه بنت رسول الله (ص) و سیده نساء العالمین و قبر الحسن بن على بن ابى طالب و على بن الحسین بن على بن ابى طالب و محمد بن على و جعفر بن محمد علیهم السلام.»
در تذکره الخواص حکایت نوشته روى این مرمر از واقدى نقل شده است.
زندگینامه امام جعفر صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الأول سال ۸۰ هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینى، ولادت حضرت امام صادق در سال ۸۳ هجرى اتفاق افتاده است. لیکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح تر میداند و ابن خشاب نیز در اینباره گوید: چنان که ذراع براى ما نقل کرده، روایت نخست، سال ۸۰ هجرى، صحیح است.
وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در ۲۵ شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال ۱۴۸ هجرى روى داده است. با این حساب مىتوان عمر آن حضرت را ۶۸ یا ۶۵ سال گفت که از این مقدار بیش از ۱۲ یا ۱۵ سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و ۱۹سال با پدرش و ۳۴ سال پس از پدرش زیسته است که این مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار میآید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.
کنیه مادر امام (ع) را ام فروه میدانند. برخى نیز کنیه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قریبه یا فاطمه ذکر کردهاند. کنیه آن حضرت ابو عبدالله بوده است و این کنیه از دیگر کنیههاى وى معروفتر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گوید: برخى کنیه آن حضرت را ابو اسماعیل دانستهاند. ابن شهر آشوب نیز در کتاب مناقب میگوید: آن حضرت مکنى به ابو عبدالله و ابو اسماعیل و کنیه خاص وى ابو موسى بوده است.
اوضاع جامعه در آغاز امامت
در آغاز امامت حضرت افرادی از شیعیان و حتی بستگان حضرت، حاضر به قبول امامت ایشان نبودند، لذا حضرت از راههای گوناگونی تلاش کردند، آنها را به قبول راه صحیح وادار سازند.
دوران امام جعفر صادق در میان دورانهای دیگر ائمه اطهار، منحصر به فرد بود و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است و این به دلیل ضعف بنی امیه و قدرت گرفتن بنی عباس بود.پ
این دو سلسله مدتها در حال مبارزه با یکدیگر بودند که این مبارزه در سال ۱۲۹ هجری به درگیری مسلحانه و عملیات نظامی منجر شد.
این کشمکش ها و مشکلات سبب شد که توجه بنی امیه و بنی عباس کمتر به امامان و فعالیتشان باشد، از اینرو، دوران امامت امام صادق (ع) آرامشی نسبی داشت و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار میرفت.
جنبش فرهنگی در دوران امامت
دوران امامت آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرقهها و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج شود، بهخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنه هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم میخورد.
امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشتههای مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کردف از جمله شاگردان آن حضرت میتوان به هشام بن حکم، مفضل بن عمر کوفی جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق و جابر بن حیان اشاره کرد. تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر دانستهاند. ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت نیز مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است.
امام از فرصتهای گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده میبرد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقههای گوناگون انجام شد که طی آنها با استدلالهای متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت گردید.
همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است.
به این ترتیب، شرایط مناسبی پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر شد، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینهها از امام صادق نقل گردیده است و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده میشود.
حاکمان معاصر
همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان زندگی میکرد. خلفای اموی که با ایشان معاصر بودند به شرح زیر هستند:
۱- هشام بن عبدالملک (۱۰۵- ۱۲۵ ه. ق)
2- ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۵-۱۲۶)
3- یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)
4- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۷۰ روز از سال ۱۲۶)
5- مروان بن محمد (۱۲۶-۱۳۲)
و از خلفای عباسی با ایشان معاصر بودند، عبارتند از:
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (۱۳۲-۱۳۷)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (۱۳۷-۱۵۸)
نباید تصور کرد که امام به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگه داشت، بلکه همواره از وقتهای مناسب برای ترویج حقانیت خود و بطلان هیأت حاکمه بهره میبرد و برای این منظور نمایندگانی را نیز به مناطق مختلف بلاد اسلامی میفرستاد.
عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده میکردند و حتی شعارشان” الرضا فی آل محمّد” بود. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که از بستگان پیامبر و درمیان مردم محبوبیت باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان امام صادق بود.
امام صادق پیشنهاد آنان را رد کردند و فرمودند: نه شما از یاران من هستید نه زمانه، زمانه من است. حتی برخی از بستگان آن حضرت نزدیک بود با این پیشنهادها فریب بخورند، اما امام با روشنگری خاص خود به آنان فهماندند که به ظاهر توجه نکنند.
امام می دانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهل بیت را مطرح میکنند، صرفاً به خاطر جلب حمایت تودههای شیفته اهل بیت است. امام میدید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهل بیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد. چنانکه در تاریخ می بینیم که چه جنایاتی کردند و چه خونهایی ریختند تا پایههای حکومت عباسیان محکم شود.