نقش اسرار آمیز “چشم جهان بین” در رویدادهای جهان

“چشم جهان بین یا ایزدی” به عنوان یک نماد اسرارآمیز و پرکاربرد در جهان هنر و فرهنگ شناخته می‌شود. این نماد بیشتر به عنوان نماینده‌ای از تکاپو و کنجکاوی برای کشف حقایق پنهان و رازهای مخفی شناخته می‌شود.

نظریه‌های توطئه از نمادهای رمزآلود و علایم بصری اسرارآمیز نیرو و رونق می‌گیرند. “چشم جهان‌بین” یا “چشم ایزدی”چشمی که درون مثلثی جای گرفته – یکی از این نمادها به شمار می‌آید. “چشم جهان بین” یک نماد قدرتمند در هنر و ادبیات است که به مفهوم دیدار و نگریستن به جهان و انسان‌ها اشاره دارد.

این نماد معمولاً به تصویر یک چشم بزرگ و قوی اشاره دارد که همه چیز را نظاره می‌کند و در همه حوادث و رویدادهای جهانی شرکت می‌کند. “چشم جهان بین” به عنوان نمادی از قدرت، حضور، نگریستن و پایبندی به ارزش‌های انسانی و داشتن نگرانی‌های جهانی شناخته می‌شود. اما ایا باید دید این نشان تنها جذابیتی در نقاشی های سورئالی و آثار هنری محدود شده است و یا رد پای آن را در رویدادهای جهانی هم قابل مشاهده است؟

نقش اسرار آمیز “چشم جهان بین” در رویدادهای جهان و ارتباط آن با ایلومیناتی ها

چشم جهان‌بین نماد محبوب نظریه‌پردازان توطئه قلمداد می‌شود، زیرا از فرط آشکاری در زندگی روزمره، از دیده‌ها پنهان است. این نشان نه تنها در کلیساهای بی‌شمار و نیز بناهای ماسونی در سراسر جهان به چشم می‌خورد، بلکه در پشت اسکناس یک دلاری آمریکا و نشان بزرگ ایالات متحده هم نقش شده است. البته چشم ایزدی یا همان چشم جهان بین که گرچه اغلب یادآور گروه فراماسونری است، با گروه ایلومیناتی- جمعی پنهانی از نخبگان که ادعا می‌شود در پی کنترل امور جهان هستند – نیز ربط و پیوندی دارد که در ادامه این ارتباط و پیوند نیز مورد بررسی قرار میگیرد.

مع الوصف، انتخاب این نقش به‌عنوان نشان ایالات متحده، عجیب و غریب و اسرارآمیز است. چشم ایزدی در این نشان به شدت تداعی‌گر حس یک مرجع تجسس‌گر و اقتدارگرا به نظر می‌رسد و در ترکیب با هرم زیرینش، فرقه‌ای باستانی و باطنی را تداعی می‌کند. منشأ چشم جهان‌بین چیست، چرا مخاطبان را این‌همه به خود جذب می‌کند، و چرا پیوسته مرتبط با گروه‌های فراماسون‌ و ایلومیناتی‌ فرض می‌شود؟

چشم جهان‌بین در اصل نمادی مسیحی بود و نخستین نمونه‌های کاربردش را می‌توان در هنر دینی دوره رنسانس در تلاش برای بازنمایی خداوند یافت. نمونه اولیه آن تابلوی شام آخر (۱۵۲۵) اثر پونتورمو است، اگرچه در این نقاشی نماد مذکور بعدتر، احتمالا در دهه ۱۶۰۰، نقاشی شده است. این نقش به نشانه نظارت دلسوزانه خداوند بر بشر پدید آورده شد.

منبع اصلی دیگر این شمایل کتابی درباره نمادها به نام شمایل‌شناسی است که برای اولین بار در سال ۱۵۹۳ منتشر شد. در نسخه‌های بعدی این کتاب، چشم ایزدی به مثابه نشانه‌ای که تجلی‌گر “مشیت الهی”، یعنی نیک‌خواهی خداوند، است در نظر گرفته شد. همان‌گونه که از نام این نماد و کاربردهای نخستین آن پیداست، این نقش در ارجاع به نظارت دلسوزانه خداوند بر بشریت پدید آمد.

نخستین پدیدآورنده چشم ایزدی شناخته نیست، اما می‌دانیم که این نشان متاثر از مجموعه نقوش مذهبی موجود در آن زمان خلق شده است. مثلث نمادی دیرین در ارجاع به تثلیث مسیحی پدر، پسر و روح القدس قلمداد می‌شد. در قرون گذشته حتی گاهی خدا را با هاله‌ای مثلث‌شکل به تصویر کشیده‌اند. پرتوهای نوری که اغلب از این شمایل ساطع می‌شود نیز نشانه‌ای از پیش‌موجود برای تصویر‌سازی درخشش نور ایزدی در شمایل‌نگاری مسیحی به شمار می‌آید. اما درباره منشاء این چشم روحانی اسرارآمیز چه می‌دانیم؟ خداوند پیش‌تر به شیوه‌های رمزگون بی‌شمار، از جمله دستی که از ابری بیرون می‌آید، به تصویر درآمده بود، اما هیچ‌گاه به صورت چشم بازنمایی نشده بود.

شایان ذکر است چشمی که به تنهایی تصویر می‌شود، ذاتا تاثیری روان‌شناختی دارد. این چشم نمایان‌گر اقتدار است و در نظر بیننده بر نظارتی شعورمند نیز دلالت می‌کند. این تاثیر را حتی می‌توانید در طبیعت هم مشاهده کنید؛ برخی از جانوران برای ترساندن شکارچیان “نقاط چشم‌نما” را بر پوست‌شان تکامل داده‌اند. بهترین توصیف درباره این چشم غیر جسمانی اسرارآمیز را می‌توان در سخن فشرده من ری، عکاس سورئالیست، درباره تابلوی آینه جعلی (۱۹۲۹) اثر رنه مگریت یافت: “به همان اندازه که دیده می‌شود می‌بیند”.

البته نماد چشم تاریخچه‌ای کهن‌تر دارد – که به نخستین ادیان شناخته‌شده باز می‌گردد. در هزاره سوم قبل از میلاد، سومری‌ها با بزرگ‌نمایی غیرطبیعی چشم‌ها در تندیس‌هایی خاص، نشان می‌دادند که آنان ناظرانی ثابت‌قدم هستند و از این راه بر تقدس‌شان تاکید می‌کردند. سومریان حتی مراسمی برپا می‌داشتند که در آن هنرمندان با “باز کردن” چشمان پیکره‌ها به آنان حیات می‌بخشیدند.

البته این مصریان باستان بودند که خالق چشم مجزا و منفصل در نقاشی بودند. برای مثال، جفتی چشم بر تابوتی نقاشی می‌کردند، زیرا در باورشان به مرده اجازه می‌داد در زندگی پس از مرگ نیز ببیند. یکی از مشهورترین نمادهای مصری چشم حورس است.

این نقش‌مایه در واقع ترکیبی از چشم انسان و شاهین است و نقش ابروی تیره و گونه‌ این پرنده در آن دیده می‌شود. براساس اساطیر مصر باستان، ایزد شهریار حورس (که اغلب او را به صورت شاهین یا با سر این پرنده نشان می‌دادند) در جنگ با عمویش، ست، چشم‌هایش را از دست داد، اما بعدتر با یاری توث، ایزدی دیگر، دیدگانش شفا یافت. بنابراین چشم حورس نماد دفع بلا و بیماری بود و همچون طلسم، آن را به همراه داشتند.

این طرح و نیز دیگر هیروگلیف‌های مصری که چشم‌ انسان را به صورت منفرد و منفک بازنمایی می‌کنند، بر هنر شمایل‌نگاری اروپا در دوره رنسانس تأثیر گذاشت. در آن زمان، دانشمندان و هنرمندان شیفته خط تصویری مصریان بودند. تنها مشکل این بود که آن‌ها کاملاً از آن سردرنمی‌آوردند و تلاش‌ها برای ترجمه این متون اغلب مملو از بی‌دقتی بود. یکی از مشهورترین نمونه‌ها از به‌کاربردن این نقش در آن دوران، در کتاب رویای پولیفیلو، اثر عاشقانه‌ای متعلق به ۱۴۹۹دیده می‌شود که تک چشم مصری در آن نماد خداوند بود.

در انگیزه بخوانید: باز کردن چشم سوم | روش ها و نکات مهم برای فعال سازی چشم سوم

کژتابی در ترجمه

این خطاها ناشی از کج‌فهمی بنیادین درباره کاربرد اصلی هیروگلیف بود. امروزه می‌دانیم که هیروگلیف زبانی نوشتاری با علائم آوایی است، اما در سده پانزدهم اعتقاد بر این بود که نشانه‌‌های این خط بیش‌تر از اهمیت رازورزانه و نمادین برخوردارند. بر آن بودند که نمادها در نوشتار هیروگلیفی – حیوانات، پرندگان و اشکال انتزاعی – از عمد اسرارآمیز طراحی شده‌اند و به جای آن که بخشی از نظامی زبانی در نظر گرفته شوند، معنای‌ هر یک از آن‌ها از طریق الهام بر مخاطب‌شان آشکار می‌شد. بنابراین اعتقاد داشتند که علائم هیروگلیف پازل‌هایی حل‌نشده‌اند و معناهایی چندگانه دارند.

چشم ایزدی، از قصد چنان طراحی می‌شد که به تفسیرهای گوناگون و حتی سوء‌ تعبیر دامن زند. این باور تأثیر بسزایی بر هنر اروپا گذاشت. هنگامی که فرهنگ‌نامه‌های نمادها مانند کتاب نشان (۱۵۳۱) اثر آندریا الکیاتی و بعدتر شمایل‌شناسی سزار ریپا منتشر شد، تأکیدشان بیش‌تر بر نمادهای بصری رمزآمیز و اغلب بسیار پیچیده بود که مخاطب را به مشارکت در رمزگشایی و معنا‌بخشی این علایم فرا می‌خواند.

در نتیجه، نقش‌مایه‌ای مانند چشم جهان‌بین از نظر ظاهری به قصد پیچیده طراحی می‌شد و به تعبیر و تفسیرهای متعدد و شاید حتی سوء تعبیر راه می‌داد. این رویکرد به‌واقع در اواخر قرن هجدهم به بار نشست. سه مثال کلیدی از این دوره تنوع فزاینده در تفسیر نماد چشم ایزدی را نشان می‌دهد.

چشم جهان‌بین در بالای تصویر اعلامیه حقوق بشر و شهروند (۱۷۸۹) اثر ژان ژاک-فرانسوا لو باربیه پدیدار شد. در فرانسه پس از انقلاب، ژان ژاک-فرانسوا لو باربیه چشم جهان‌بین را در بالای اعلامیه حقوق بشر و شهروند (۱۷۸۹) نشاند. در این جایگاه، این نقش نماد خرد پدرانه‌ای است که مراقب و ناظر ملت جدید مساوات‌خواه است.

در انگلیس در سال ۱۷۹۴ جرمی بنتام به ویلی رولی معمار مأموریت داد تا برای زندان سراسربین او نشانی طراحی کند. زندان او معماری جدیدی داشت که امکان نظارت مستمر بر هر سلول را فراهم می‌کرد. در طرح رولی جایگاه چشم ایزدی کاملا برجسته‌ بود – نمادی از نگاه خیره و نیک‌نظر قوه قضا – که با کلمات “رحمت”، “عدالت” و “هوشیاری” احاطه شده است.

چند سال پیش‌تر، در سال ۱۷۸۲ از نشان بزرگ ایالات متحده آمریکا رونمایی شده بود. توماس جفرسون، بنجامین فرانکلین و جان آدامز ایده‌هایی برای طراحی ارائه داده بودند، اما چارلز تامسون، دبیر کنگره قاره‌ای، بود که همراه با وکیل و هنرمند جوانی به نام ویلیام بارتون هرم و چشم ایزدی، از دیگر عناصر نشان، را پیشنهاد کرد. هرم ناتمام برای نشان‌دادن “قدرت و تداوم زمان” در نظر گرفته شده بود، با ۱۳ پله یا طبقه در اشاره به ۱۳ ایالت اصلی آمریکا. چشم جهان‌بین – مانند دو نمونه دیگر از همان دوره در انگلیس و فرانسه – نمادی متعارف برای نظارت دلسوزانه خداوند بر این کشور نوپا بود. در هیچ یک از این نمونه‌ها فراماسونری در انتخاب این نماد دخالت نداشت.

رازهای پنهانی ایلومیناتی و چشم جهان بین

اما درباره ایلومیناتی و ارتباطش با نشان چشم ایزدی چه می‌توان گفت؟ جزئیات مرتبط با سال‌های اولیه تشکیل گروه اصلی، که در سال۱۷۷۶در ایالت بایرن آلمان تاسیس شد و در سال ۱۷۸۷ منحل شد، نسبتاً مبهم است. و همچنین متاسفانه نمی‌دانیم که نمادهای بصری چگونه برای گروه اولیه اهمیت یافتند. این نکته درست است که اعضای ایلومیناتی از ایده های فراماسونری الهام گرفته‌اند، و به تبعیت از برخی دیگر از کلیساهای آن زمان، چشم ایزدی را به مثابه نماد خالق متعال به کار می‌بردند.

برای نظریه‌پردازان توطئه، چشم ایزدی اسکناس یک‌ دلاری، بیش‌تر از آن‌ که درباره زیبایی‌شناسی اواخر قرن هجدهم آگاهی‌هایی به دست دهد از قدرت نخبگان مخفی می‌گوید. با این همه، ماسون‌ها تا اواخر قرن هجدهم و پیش از این‌ که بنتام، لو باربیه، تامسون و بارتون نشان چشم جهان‌بین را به کار برند، به صورت گسترده از این نقش استفاده نکردند. متاسفانه برای نظریه‌پردازان توطئه، چشم ایزدی منقوش بر اسکناس یک‌ دلاری، بیش‌تر از آن‌ که درباره زیبایی‌شناسی اواخر قرن هجدهم آگاهی‌هایی به دست دهد، از قدرت نخبگان مخفی می‌گوید.

در عصر مدرن کنونی، مدونا، جی-زی و کانیه وست همه به استفاده از شمایل‌نگاری ایلومیناتی، از جمله چشم ایزدی، متهم شده‌اند. البته آن‌چه در همه آنان مشترک است نه ارتباط‌شان با ایلومیناتی که قدرت تشخیص‌شان در شناسایی پدیده‌هایی – چه در تصویر و چه در موسیقی – است که قابلیت شمایل‌شدن دارند. خلاصه این‌‌که استفاده مکرر از چشم جهان‌بین بیش از آن که از توطئه‌ای جمعی خبر دهد از درخشش ماندگار چشم ایزدی به مثابه یک نشان حکایت می‌کند.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید