آیا باور به میکروب‌ها باعث نفوذ بیماری‌های خطرناک به بدن می‌شود؟

مهمترین عامل سلامتی افکار فرد است.

این باور در زمان همه گیری کرونا به شدت افزایش یافت.

همیشه گفته می‌شود که در جذب سلامتی، افکار ما نقشی اساسی دارند. اما سوالی که ممکن است ذهنمان را به خود مشغول کند این است که آیا باور به میکروب‌های خطرناک هم به خودی خود می‌تواند باعث بیماری شود؟

در این مقاله، قصد داریم به این سوال از دیدگاه قانون جذب بپردازیم. پس با ما همراه باشید تا به نقش ذهن در برابر میکروب‌ها و تأثیر باورها بر سلامتمان بیشتر پی ببریم.

باور به میکروب‌ها و نفوذ آن‌ها به بدن

برخی از افراد به ما می گویند من واقعا دلم می خواهد سلامت باشم اما باور دارم که ممکن است به بیماری هایی دچار شوم. وقتی برای ملاقات به بیمارستان می روم در راهروها نفس خود را حبس می کنم تا جلوی ورود میکروب ها را بگیرم و بعد کنار پنجره می روم تا هوای تازه استنشاق کنم پس اگر باور داشته باشم که حبس کردن نفسم می تواند جلوی ورود میکروبها را بگیرد آیا این باور من را از مریض شدن دور می کند؟

ما در پاسخ به این افراد چنین می گوییم: شما از راه عجیبی تعادل ارتعاشی خود را حفظ می کنید. سلامتی را می خواهید و فکر می کنید که میکروب ها عامل بیماری هستند و باور دارید که حبس کردن نفستان جلوی بیمار شدنتان را می گیرد، این کار برایتان مؤثر است و با آن به تعادل می رسید.

اما مسیر سختی را انتخاب کرده اید، اگر به سیستم هدایت گر خود گوش دهید هرگز به محیط هایی که ممکن است سلامتی شما را به خطر بیاندازد وارد نمی شوید.

ترس شما از رفتن به بیمارستان نشان می دهد که قبل از رسیدن به هماهنگی ارتعاشی، دست به عمل می زنید. اگر به بیمارستان هم نروید احساس خوبی ندارید چراکه می دانید دوست بیمارتان از دیدن شما خوشحال خواهد شد. پس راهی پیدا می کنید که بدون ترس به ملاقات دوست خود در بیمارستان بروید و منظور ما از پیدا کردن و رسیدن به هماهنگی ارتعاشی قبل از ورود به بیمارستان همین است.

به مرور زمان به شدت به سلامتی خود باور پیدا می کنید و یا درخواست شما برای سلامتی کاملا روشن و واضح خواهد شد به طوری که بدون داشتن ذره ای ترس در هر محیطی قرار خواهید گرفت. هنگامی که با خود واقعیتان به هماهنگی برسید و به سیستم هدایتگر قدرتمند خود گوش فرا دهید هرگز به محیط هایی که سلامتی شما را به خطر می اندازند وارد نمی شوید.

متاسفانه بسیاری از مردم برای خشنود کردن دیگران به سیستم هدایت گر خود توجهی نمی کنند. به طور مثال دو نفر وارد بیمارستان می شوند یکی از آنها نسبت به سلامتی خود نگران است و باور به میکروب در ذهن او بسیار بزرگ جلوه می کند و دیگری هیچ ترسی احساس نمی کند، نفر اول بیمار می شود اما نفر دوم سالم می ماند. بیماری آن شخص به خاطر وجود میکروب ها در بیمارستان نیست بلکه علت آن رابطه ای است که آن شخص با سلامتی خود دارد.

ما سعی نمی کنیم تا باورهای شما را تغییر دهیم، چراکه از نظر ما باورهای شما نامناسب نیستند. هدف ما آگاه کردن شما نسبت به سیستم هدایت گر احساسی تان است تا بتوانید به تعادل ارتعاشی میان خواسته ها و باورهای خود برسید. درست انجام دادن کارها یعنی کاری را انجام دهید که منطبق با هدف و باورهای فعلی شما باشد.

اگر خودمان را فدای دیگران کنیم اشکالی ندارد؟

بسیاری از مردم سیستم هدایت گر احساسی خود را نادیده می گیرند تا دیگران را راضی و خشنود کنند، هنگامی که این جسارت را به خود می دهید که به جای دیگران خودتان را راضی کنید، بسیاری از افراد هستند که به شما لقب خودخواه و بزدل را می دهند.

دیگران معمولا بدون اینکه متوجه شوند خواسته شان چقدر ریاکارانه است، شما را خودخواه می نامند چراکه نمی خواهید تسلیم خود خواهی آنها بشوید. بعضی وقتها ما را متهم می کنید که داریم خودخواهی را یاد می دهیم و ما این مسئله را تأیید می کنیم. چون اگر شما آنقدر خودخواه نباشید که به ارتعاشات خودتان برسید و خود را با من منبع تان با کسی که واقعا هستید هماهنگ کنید دیگر هیچ راهی برای شما باقی نمی ماند.

وقتی دیگران شما را خودخواه و بزدل می خوانند ارتعاش آنها کاملا خارج از تعادل است و حتی اگر رفتارتان را نیز تغییر دهید آنها به تعادل نخواهند رسید. هنگامی که بیشتر از سلامتی فیزیکی خود صحبت می کنید و به آن فکر می کنید الگوهای ارتعاشی بیشتری در زمینه سلامتی در شما شکل می گیرد و قانون جذب نیز چیزهای بیشتری را به سمت شما سرازیر میکند که این باور را وسعت ببخشند و همراهی کنند.

هرچه بیشتر داستان سلامتی خود را بگویید کمتر احساس ضعف و شکنندگی خواهید کرد. با این کار نه تنها نقطه جذب شما تغییر می کند و شرایط متفاوتی پیش روی شما قرار می گیرد، بلکه احساس شما نیز نسبت به این شرایط جدید متفاوت خواهد بود.

منبع: سینرژی با ناهید

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید