وقت آن رسیده است که یک بار برای همیشه دریابید که آیا از آن دسته افرادی هستید که فقط روی خود تمرکز میکنید یا خیر!
خودشیفتگی یکی از آن ویژگی هایی است که هیچکس دوست ندارد آن را با خودش مرتبط کند، بالاخره اگر فقط به فکر خودش باشد و برای به دست آوردن آنچه می خواهد به دیگران صدمه بزند، هیچ کس با چشم خوب دیده نمی شود.
اولین چیزی که در تصویر میبینید چیست؟
.
.
.
.
پاسخ تست شخصیت خودشیفتگی
اگر منظره ای مه آلود دیدید
شما چیزی دارید که برخی به آن روح مهربان و نوع دوست می گویند، تمام تارهای وجود شما برای کمک به دیگران بسیج شده است، حتی بیشتر از این که بخواهید کاری برای خود انجام دهید.
و خطر در آن نهفته است!
شاید خواندن این مطلب کمی عجیب به نظر برسد، اما اگر چیزی که بیشتر توجه شما را در نقاشی به خود جلب کرد، مکانی بود که به طور کلی به تصویر کشیده شده است، چیزی که واقعاً نیاز دارید این است که یاد بگیرید کمی خودشیفته تر باشید، کمی بیشتر در مورد خودتان فکر کنید.
آنقدر طبیعی است که شما ببخشید که فراموش کنید مقداری از آن نیرو و نیت را در توسعه شخصی خود قرار دهید. و مطمئناً، حداقل یک بار، کسی شما را ناامید کرده است، زیرا زمانی که به کمک نیاز داشتید، او آنجا نبود.
بالاخره چه کسی به کسی که به همه کمک می کند کمک می کند؟
باشد که این آزمایش یک هشدار برای شما باشد! شیوه نوع دوستی خود را رها نکنید، اما همیشه به یاد داشته باشید که در این دنیا، اگر به علایق خود اهمیت ندهیم و دنبال آنچه می خواهیم برویم، هیچکس این کار را برای ما انجام نخواهد داد.
کمی خودشیفتگی به خرج دهید، فقط به اندازه ای که اولویت خودتان باشد.
اگر گروهی را دیدید که در آب و صخره ها پیاده روی می کنند
شما خودشیفته کلاسیک هستید: شما فقط به خودتان فکر می کنید، که دنیا دور شما می چرخد و برایتان مهم نیست که به چند نفر در راه خواسته هایتان آسیب می رسانید.
با این حال، چیزی وجود دارد که وضعیت شما را بدتر می کند: شما وانمود می کنید که هیچ کدام از آن چیزها نیستید!
بدترین نوع خودشیفته کسی است که خود را فردی خوب و نوع دوست معرفی می کند، اما در واقع از هر چیزی که در توانش باشد برای رسیدن به آنچه می خواهد استفاده می کند، بالاخره بزرگترین هدف او رسیدن به اوج است. آیا هیچ یک از این نگرش ها را در رفتار خود تشخیص دادید؟ شاید وقت آن رسیده که ترمز این خودشیفتگی را بگیریم.
هیچ اشکالی ندارد که دنبال چیزی که می خواهید بروید، اما محدودیت هایی وجود دارد. آیا ارزشش را دارد که به آنچه می خواهید برسید؟ استفاده از افراد و حتی آسیب رساندن به آنها نباید تمرین مکرر کسی باشد، مهم نیست چقدر می خواهید به هدفی برسید.
با ارزیابی رفتار خود، اکنون که رفتار شما با این آزمایش آشکار شده است – که احتمالاً قبلاً از آن آگاه بودید، اما وانمود کردید که نمیدانید – این گزینه را دارید که یکی از دو راه را انتخاب کنید: سعی کنید این جنبه خودشیفته را به شدت کاهش دهید یا آن را در آغوش بگیرید. آن را به طور کامل و دست از تظاهر.
اگر قلعه ای بین مه و سنگ دیدی
آینه بهترین دوست شماست و هیچ چیز در این دنیا زیباتر از انتخاب های شما نیست!
آنقدر به خودت اهمیت می دهی که باور نمی کنی دیگری لایق چیزی باشد. مرحله تلاش برای پنهان کردن خودشیفتگیتان، اگر واقعاً سعی کردهاید این جنبه را بپوشانید، مدتهاست گذشته است و اخلاق دیگران روی شما تأثیری نمیگذارد: در دنیای شما، اول شما هستید و بقیه بعداً به خود رسیدگی میکنند.
قلعه ای که توسط ابرها در تصویر پوشانده شده است، نمایانگر راهی است که شما خودتان را می بینید: با ابهت، نجیب، مهمتر از همه. یکی از چیزهایی که هیچ کس نمی تواند شما را به آن متهم کند، اعتماد به نفس پایین است، زیرا از آنجایی که شما برای موفقیت خود هر کاری می کنید و به دیگران اهمیت نمی دهید، در هسته خود، خود را فردی شگفت انگیز می دانید که عیب هایش فقط با هم جمع می شوند.
اما در اینجا یک تحریک وجود دارد: گفتن اینکه شما بزرگترین هستید، بسیار آسان است، خود را بهترین فرد ببینید، اما این “موجود برتر” فقط می تواند کار تخیل شما باشد.
درست مانند قلعه که با ظاهر شدن از هیچ نقطه ای در منظره، تقریباً به عنوان یک رویا باعث سردرگمی می شود، ممکن است اهمیت زیاد آن تنها بخشی از خیال شما باشد. پس این به شما بستگی دارد که تصمیم بگیرید: آیا زندگی بر اساس رویاها کافی است یا زمان آن رسیده است که ثابت کنید تمام آنچه می گویید هستید؟