از دیرباز، داستانهای ترسناکی از کشتیها و هواپیماهای سرگردان در سراسر جهان شنیده میشود. داستانهایی از کشتیهای شبحزده و هواپیماهای نفرینشده که لرزه بر اندام هر شنوندهای میاندازند و بسیاری را از سفر با این وسایل نقلیه منصرف میکنند. در این میان، داستان کشتی هلندی اس.اس اورنگ مدان، با خدمهای ناپدید شده و عرشهای خالی، از جمله داستانهایی است که تا عمق وجود هر مخاطبی نفوذ میکند و حس ناخوشایندی از ترس و وحشت را به وجود میآورد.
همراه با انگیزه، به اعماق این داستان عجیب و غریب و مرموز سفر میکنیم تا راز سرنوشت شوم اس.اس اورنگ مدان را برملا کنیم.
کشتی اورنگ مدان
براساس گزارش ها، سیگنال های کمک فراوانی از ماه ژوئن سال ۱۹۴۷ تا فوریه ۱۹۴۸، از کشتی های مختلف در خطوط کشتیرانی کشور اندونزی، دریافت می شد با این محتوا:
“تمامی خدمه به همراه کاپیتان کشتی مرده اند ، ما مرده ایم، من هم مرده ام. این پیام را از مسیر تنگه ی مالاگا، جایی بین سواحل خشک شده ی سوماترا و مالزی، دریافت می کردند”
عبارت من هم مرده ام در واقع اشاره به این موضوع دارد ، فردی که پیغام را گذاشته تنها کاری که توانسته قبل از مرگش کند، این بوده که این پیام تلخ و نهایی از وضعیت کشتی و خودش را با نا امیدی با دیگران به اشتراک بگذارد. این پیغام مرگبار اما تمام ماجرا نبود، در این میان دو سوال مهم پیش آمد، چه اتفاقی افتاده و بقایای کشتی کجاست؟
پس از دریافت این پیام، چندین کشتی آمریکایی و هلندی برای تحقیق در این رابطه به آن منطقه فرستاده شدند تا شناسایی کنند که این پیام از کدام کشتی دریافت شده ، پس از جستجو متوجه شدند که این پیام از یک کشتی هلندی دریافت شده که اس.اس اورنگ مدان نام داشت و به سمت تنگه ی مالاکا در حال حرکت بوده است.
بالاخره از بین کشتی های فرستاده شده، یک کشتی آمریکایی به نام ستاره ی نقره ای، این کشتی را پیدا کرد. افراد کشتی ستاره ی نقره ای آماده ی برگزاری یک جشن شبانه بر روی عرشه ی کشتی خود بودند که متوجه دریافت سیگنال هایی با مضمون مرگ شدند. با پیشروی بیشتر ،متوجه یک کشتی هلندی شدند که به حال خود به شکل عجیب و غریبی رها شده است. از آن عجیب تر این بود که هرچه به کشتی نزدیک تر می شدند، سیگنال های دریافتی بیشتر می شد.
خدمه کشتی هرگز فکرش را هم نمی کردند که دارند به یکی از ترسناک ترین و عجیب ترین کشتی های کل دوران، پا می گذارند.زمانی که افراد این کشتی وارد کشتی اورنگ مدان شدند، متوجه شدند که پیام های دریافتی، دروغین و اغراق آمیز نبوده و اتفاقی غیر طبیعی رخ داده است.زمان زیادی نگذشت تا همگی با صحنه ای عجیب و ترسناک روبرو شدند، خدمه ی کشتی همگی با چشم های باز و دست هایی به حالت کشیده ،با صورت هایی به سمت خورشید بر روی عرشه ی کشتی مرده بودند و حالت چهره هایشان نشان می داد که قبل از مرگ با صحنه ی فوق العاده ترسناکی روبرو شده اند و گویای حالتی پر درد و عصبی بود.
اتفاق آنقدر وحشتناک بوده که حتی در کمال تعجب، سگی هم که داخل کشتی بوده است، مرده بود. برخی از خدمه ی کشتی اورنگ مدان، همانطور که سر پستشان بودند، مرده بودند. نکته ترسناک این بود که هیچ جراحتی روی بدن آن ها دیده نمی شد. به طورمثال، افسر ارتباطات، همانطور که در حال نوشتن تلگراف بوده، مرده بود، هنوز انگشت هایش بر روی دکمه های دستگاه تلگراف بود. در زیر عرشه، خدمه ی ستاره ی نقره ای به جستجوی اجساد و یا شاید بازمانده ای از این اتفاق گشتند، نتیجه قابل حدس است. اجسادی وحشت زده که معلوم بود قبل از مرگشان تنها فرصت کرده بودند تا بترسند و درد و آزاری عصبی را بکشند.
خدمه ی ستاره ی نقره ای هر چه به قسمت های زیرین عرشه نزدیک تر می شدند، احساس سرما و خستگی در وجودشان بیشتر می شد و تمایل بیشتری برای خروج از آن قسمت را داشتند. بالاخره با هر تلاش و سختی که بود خودشان را به اتاق دیگ بخار کشتی رساندند و متوجه شدند سرمای عجیب و وحشتناکی در آن قسمت وجود دارد.
هنگامی که در آن اتاق حضور داشتند، احساس می کردند از شدت سرما، استخوان هایشان در حال ترک خوردن بود. تا الان برای همه ی افرادی که این کشتی را پیدا کرده بودند و به آن پا گذاشته بودند واضح بود که به خاطر شرایط دمایی عجیب و غریبی که در کشتی وجود دارد، جنازه ها فاسد نشده اند و بنابراین امکان تشخیص زمان مرگ برایشان در آن شرایط سخت است و همچنین با این شرایطی که می بینند، هر اتفاقی که افتاده است، غافلگیر کننده بوده و امکان وجود جاسوس بین افراد کشتی وجود نداشته است.
پس از بررسی های بسیار، هنگامی که خدمه ی ستاره ی نقره همه ی کشتی را بررسی کردند، کاپیتان ستاره ی نقره ای تصمیم گرفت که کشتی اورنگ مدان را به کشتی خودش متصل کند و با خود آن را به ساحل ببرد. زمانی که خدمه ی کشتی ستاره ی نقره ای در حال انجام مقدمات اتصال کشتی خود به کشتی اورنگ مداس بودند، فکر نمی کردند که اتفاقی عجیب تر در حال وقوع است.
زمانی که سیتم های یدک کش شروع به کار کردند و اتصالات شروع شد، مهی غلیظ شروع شد و فضا را پر کرد و سپس بعد از گذشتن چند دقیقه انفجاری بزرگ در اورنگ مداس اتفاق افتاد و این کشتی نفرین شده به همراه خدمه ی مرده اش و راز ترسناک و نا معلومش به اعماق دریا رفت. اولین گزارش و مقاله ی رسمی درباره ی این اتفاق در سال ۱۹۵۲ توسط گارد ساحلی، منتشر شد و این گزارش دقیقا به دهان های باز و وحشت زده و صورت های رو به خورشید خدمه ی کشتی اشاره کرده بود.
پس از انتشار این گزارش بسیاری از این حادثه و علت آن در محافل مختلف صحبت می کنند و در تلاش اند که از جزئیات سرنوشت شومی که بر این کشتی گذشت، با خبر شوند. حتی عده ای نیز اعتقاد دارند که به این کشتی هلندی فرا زمینی ها یا همان یوفوها حمله کرده بودند. عده ای نیز بر این باورند که این کشتی در حال حمل غیرقانونی و قاچاق گاز اعصاب بوده است و در بین راه، به این خاطر که مسائل ایمنی به خوبی رعایت نشده بوده است، برای خدمه ی کشتی این اتفاق می افتد.