حتما برای شما نیز پیش آمده است که پس از شنیدن اخباری ناراحت کننده در مورد سرقت از یک منزل، دائما فکر کنید که شاید این اتفاق برای شما نیز رخ دهد. این واکنش توهم یا بدبینی نیست، تلقین است. تلقین از ضمیر ناخودآگاه ما میآید و میتواند ما را به انجام کاری وادار کند. البته میتوان قدرت تلقین را کنترل کرد و حتی از آن در جهت رسیدن به اهداف خود استفاده نمود. در این مطلب با تلقین و راهکارهای به خدمت گرفتن آن بیشتر آشنا میشویم.
تاریخچه شکل گرفتن واژه تلقین
اولین بار محققانی مانند ویلیام جیمز در سخنان خود به صورت محدود از واژه تلقین، برای انتقال یک ایده به فرد دیگری استفاده کردند. در ادامه سخنرانان دیگری نیز از این واژه سود بردند. مدتی بعد به لطف استادان هیپنوتیزم مانند لئونارد کلارک، دانش تلقین گستردهتر شد. این نظریه بیان میکند که مردم از چیزی که می بینند یا می شوند، تاثیر زیادی می گیرند. بنابراین وقتی که یک داستان خبری غم انگیز میشوند، ناخودآگاه برای مدتی به آن فکر میکنند و احتمال اتفاقی مشابه آن برای خود را زیاد میبینند.
قدرت تلقین و ضمیر ناخوداگاه
کنترل امور غیر ارادی نظیر ضربان قلب، هضم غذا، کنترل دما و… به عهده ضمیر ناخودآگاه است. ذهن انسان از دو قسمت ضمیر آگاه و ضمیرناخودآگاه تشکیل شده است. تلقین روی ضمبر ناخودآگاه تاثیر میگذارد، در حقیقت قدرت تلقین از همین موضوع ناشی میشود. به طور مثال وقتی که شما یک جمله منفی را مرتب به خود بگویید در ضمیر ناخودآگاه شما ثبت میشود و هنگامی که یک جمله مثبت را تکرار میکنید، ضمیر نا خودآگاه آن را با جملات منفی پیشین مقایسه می کند و تصمیم می گیرد آن را قبول کند یا خیر.
قدرت تلقین تنها برای ترساندن و باز داشتن فرد از کاری استفاده نمیشود بلکه میتواند شما را به انجام دادن کاری خاص یا گفتن حرفی وادار کند و همچنین باعث تغییر در زندگی و خصوصیات رفتاری شما شود. قدرت تلقین با ایده آزادی اراده و آزادی اختیار مغایرت دارد.
نحوه عملکرد تلقین
برای درک نحوه عملکرد تلقین، این مفهوم را با ذکر مثال شرح خواهیم داد. در دانشگاه واشنگتن، محققان قرصی خاص را به تعدادی از دانشجویان دادند و تاکید کردند که این قرص باعث افزایش هوش آنها می شود، در واقعیت این قرص هیچ تاثیری نداشت و قدرت تلقین دانشجویان باعث افزایش دقت و توجه آنها شد. در نتیجه این تلقین نتایج آزمونهای این دانشجویان پیشرفت زیادی داشت.
فرص کنید شخصی را در یک اتاق بگذارید و توسط دستگاه مخصوص دودهای بی خطری را در این اتاق به وجود آورید. تحقیقات نشان داده که اگر به آن شخص بگویید که این دود سمی است، احتمالا علائم مسمومیت با گاز نظیر سرفه و نفس تنگی را خواهد داشت.
افزایش راندمان، یکی از شناخته شده ترین اثرات قدرت تلقین است. این ایده بر اساس رشد کارکرد ما وقتی که زیر نظر هستیم مطرح میشود. در واقع اگر پرسنل حس کنند که زیر نظر هستند، بهتر کار میکنند. در این رابطه آزمایشی با دوربینهای امنیتی خاموش انجام شد و نشان داد که کارکنان یک کارخانه وقتی فکر میکنند رئیس آن ها زیر نظر دارد، سختتر و موثرتر کار میکنند.
قدرت تلقین در واقع از آنچه که به آن فکر میکنید، میآید. بنابراین مهم است که درک درستی از تلقین داشه باشید و بدانید که چطور از آن در زندگی روزمره خود برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کنید.
تاثیر قدرت تلقین در زندگی
از قدرت تلقین برای تغییر دادن زندگی نیز میتوان استفاده کرد. برای خود تلقینی باید بارها و بارها یک جمله را با خود تکرار کنید. برای درک بهتر این مسئله یک مثال میزنیم. فرض کنید فردا امتحان دارید، با خود میگویید: «حتما امتحان فردا را خراب میکنم، هیچ چیز یادم نیست.» اتفاقی که برای شما میافتد این است که تا لحظه امتحان، این جمله را بارها و بارها در ذهن خود تکرار کردهاید، به این ترتیب احساس بد و استرس را به خود منتقل میکنید. حالا حتی اگر یکی از دوستان شما قبل از امتحان بگوید: «حتما در امتحان موفق میشویم» احساس منفی در شما شدیدتر میشود.
قدرت تلقین میتواند برای متقاعد کردن دیگران نیز مفید باشد. به عنوان مثال، یک فروشنده با استفاده از تلقین، فروش محصولات خود را بیشتر میکند. مردم می توانند با استفاده از کلمات خود بقیه را تحت تاثیر قرار بدهند.این توانایی بسیارشگفت انگیز است و به جنگ روانی معروف است مردم هر روزه از این توانایی استفاده می کنند و بعضی آن را یک رقابت سالم می دانند. جنگ روانی زمانی اتفاق می افتد که فردی در مورد موضوعی نظر مخالفی با شما دارد و باید او را با خود هم نظر کنید.
کنترل کردن قدرت تلقین
شاید باور کردنی نباشد، اما شما هم میتوانید کنترل اوضاع را به دست بگیرید. در واقع میتوانید با در دست گرفتن قدرت تلقین زندگی خود را دگرگون سازید. برای این منظور موارد زیر را بهکار ببرید.
۱. آگاه و هوشیار باشید
برای استفاده از قدرت متقاعد کردن و یا ترغیب دیگران برای همسو شدن با شما، ابتدا باید از محیط اطراف، احساس مردم و حقیقت اتفاقات آگاهی کامل داشته باشید. آگاه بودن به شما کمک میکند تا از کلمات به نفع خود استفاد کنید. همچنین به شما کمک می کند تا برای نتیجهگیری در بحثها، برنامهریزی داشته باشید.
۲. به کلمات توجه کنید
۳. به خودتان باور داشته باشید
داشتن ایمان و باور یکی از ارکان مهم رسیدن به اهداف است. باور داشتن علاوه بر اینکه باعث دل گرمی شما می شود، میزان تلاش و اهدافتان را یکسان میکند. به این ترتیب میتوانید اولویت خواستههای خود را تشخیص دهید و با توجه به اهمیت هر کدام برای رسیدن به آنها تلاش کنید. این کار ممکن که تمرکز زیادی بخواد اما نتیجه مثبتی خواهد داشت.