حضرت زینب (س)، جدش رسول خدا (ص)، پدرش علی مرتضی (ع) و مادرش زهرای بتول (س) و برادرانش حسن (ع) و حسین (ع) است. درباره رشادتها و اخلاق حضرت زینب اشعار بسیاری سروده شده است. اشعار وفات حضرت زینب (س) از بهترین نمونههای این شعرها هستند.
در این مطلب منتخبی از بهترین اشعار وفا حضرت زینب (س) را با موضوعاتی مثل صبر، شجاعت، عزاداری ایشان بعد از حماسه کربلا و … برایتان آوردهایم. با هم بخوانیم.
اشعار وفات حضرت زینب (س) با بیانی سوزناک
صبر را مفهوم معنا زینب است
کعبه غمهای دنیا زینب است
چون حسین است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زینب است
در حریم قدس محرم زینب است
معنی عشق مجسم زینب است
آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است
سلام ای روح عزت، تجلی شهامت
سلام ای کوه صبر ووقار و استقامت
فتاده در دل ما، شراری از غم تو
دو عالم خون بگرید، برای ماتم تو
چو شمع محفل تو، تمامی کواکب
ز بس که غم کشیدی شدی امّ المصائب
چو ماه نو خمیدی، مصیببتها کشیدی
به عمرت ای عقیله، چه غمها که ندیدی
غم هجر پیمبر، سرشک و دیدهی تر
غم مسمار و کوچه، غم عظمای مادر
عزاخانه شد از غم، تمام مُلک افلاک
تو دیدی مادرت را، فتاده بر روی خاک
و دیدی فرق چاک علی ساقی کوثر
تو دیدی که شد از کین، جگر پاره برادر
اگرچه زین مصائب، دل تو پر بلا بود
ولی سوز دلت از، شرار کربلا بود
امان از از کربلا و امان از یاس نیلی
امان از تازیانه، امان از ضرب سیلی
امان از داغ گودال، امان از اشک دیده
امان از غربت آن، امام سر بریده
امان از اشک زهرا، امان از آن جنایت
امان از ظلم شمر و سنان بی مروّت
میان مقتل عشق، نگویم که چهها شد
سر شاه شهیدان، ز پشت سر جدا شد

این ایمان و باور است که زینب را به چنان صبوری فرا میخواند و صبوری او عین علم اوست
شعر در مورد حضرت زینب (س)
به سمت خلق نرو جلوهی تو ربانیست..
نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست..
سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن
صدای خستهی تو حجت مسلمانیست..
شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست..
بتاب گرچه هوای دل تو بارانیست..
به ریزه خواری خوان کرامت تو خوشم..
که موری در تو برتر از سلیمانیست..
حریم قرب ندارد حساب فقر و غنا
دراین حریم اطاعت کمال سلطانیست..
مفسران پی تفسیر خطبههای تواند..
که جمله جملهی آن آیههای قرآنیست
کسی ندید چهل روز بی قراری تو..
که اجر داغ به این غصههای پنهانیست
به پای فضل تو موسی به لکنت افتاده..
کمی زمدح تو بی یی مسیح درمانیست..
نظر بحال گدا کردن از کرامت توست..
نشسته بر سر این سفره در پی نانیست..
نم وضوی نمازت حیات آب بقا..
نوشتن از حسناتت بضاعت ما نیست..
پناه عالمیان در پناه چادر توست..
یقین زمین و زمان در پناه چادر توست..
سید پوریا هاشمی
شعر زیبای وفات حضرت زینب (س)
معلوم بود موقع رفتن ز چشمهاش
در سینه رازهای عجیبی نهفته داشت
این روضههای عام که مردُم شنیدهاند
صدها نمونه سختترش را نگفته داشت
تا لحظههای آخر عمرش عجیب بود
یک لحظه هم ز یاد حسینش جدا نشد
جایی نبود عمّهی سادات رفته و
یک لحظه بعد روضه در آنجا به پا نشد
تا انتهای زندگیاش گریه کرد و بس
با یاد خشکیِ لب او بر لب فرات
مهدی مقیمی
لحظهها لحظههای آخر بود
آخرین نالههای خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیدهای تر بود
چقدر سینهاش مکدّر بود
دستش رو به قبله تا کرده
روی خود را به کربلا کرده
مجلس روضه را به پا کرده
باز هم یاد درها کرده
یاد باغ گلی که پرپر بود
پلکهایش کمی تکان دارد
رعشهای بین بازوان دارد
پوست نیروی استخوان دارد
یادگاری ز خیزران دارد
چشم از صبح خیره بر در بود
تا علی اکبرش اذان ندهد
سروِ قدش تا نشان ندهد
تا علمدار سایبان ندهد
تا حسینش ندیده جان ندهد
انتظارش چه گریه آور بود
حسن لطفی
کنج حیاط خانه خود، بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش
خیره به گوشهای شده بود و یکی یکی
رد میشدند خاطرهها از برابرش
خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام
میسوخت آسمان ز نفسهای آخرش
همراه هر نفس زدنش، آه میکشید
آن کهنه یادگاری خونین دلبرش
هر روز، روضه داشت؛ حسینیهی دلش
این مدّتی که بود بدون برادرش
یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش
یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ
دریای اشک بود دو تا دیدهی ترَش
یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش
وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
مثل حسین سرور و سالار بی سرش
زینبم؛ اسطورهام مهر و وفا را
نور میپاشم تمام کبریا را
در تمام عمر، با صبر و مدارا
یک به یک از پا درآوردم بلا را
مریمم؛ اما غنی تر، خواندنی تر
کربلایی هستم اما ماندنیتر
روضههایم بازتر، گریاندنی تر
من به زانو میکشم اشک و بکا را
کی ز یادم میبرم تحقیرها را
نیزهها، شلاقها، زنجیرها را
صبر کردم یک به یک تقدیرها را
تا که راضی بنگرم از خود خدا را
آه فرسودم در این یک سال و نیمه
منتظر بودم در این یک سال و نیمه
فکر آن رودم در این یک سال و نیمه
قسمت اصغر نشد آب گوارا
صد حکایت دارد این قد کمانم
کعب نی مجروح کرده استخوانم
یاد مادر میکنم با هر تکانم
جستجو کردم ز مرگ خود دوا را
بوی سیب و یاسمن دارم حسینجان
از تو من یک پیرهن دارم حسینجان
با چنین حالی که من دارم حسینجان
سر کنم ساعات شیرین لقا را
حسین قربانچه

زینب آخر این شب تاریک را سر میکند یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر میکند این وداع آخر و جان دادن بانوی عشق عاقبت، وصل حسینش را میسر میکند.
اشعار وفات حضرت زینب (س) درباره شجاعت ایشان
چشمهایم دوباره بارانی ست
حال و روزم پُر از پریشانی ست
هر تپش آه میکشم با درد
نفسم بین سینه زندانی ست
در دلم شوق پر زدن دارم
ولی امشب هوا چه طوفانی ست
دلم از سنگ غم تَرَک خورده
که فرو ریختن دلم آنی ست
بی قرار و خراب و دلتنگم
آنقدر که دلم به دنیا نیست
کوچه کوچه اسیر و شبگردم
کار و بارَم همیشه حیرانی ست
خسته و زار و پُر تَبَم امشب
مرثیه خوان زینبم امشب
دختر فاطمه و زین اَب است
به به از این هویت زینب
تا قیامت شود که درس گرفت
لحظه لحظه ز نهضت زینب
باورش هم برای ما سخت است
عُمر پر از مصیبتِ زینب
السلام علیک یا زینب
بانوی مرد کربلا زینب
با تو زنده است نام عاشورا
تویی رکن قیام عاشورا
ضامن ماندگاری عشقی
اعتبار و دوام عاشورا
در نماز شبت دعایم کن
به تو گفته امام عاشورا
خطبه خوانی تو در اوج وقار
مرتضای نیام عاشورا
استوار و همیشه پا برجاست
با کلامت تمام عاشورا
حضرت صبر، قهرمان بلا
سر فرازی در امتحان بلا
محمد حسن بیات لو
دارد به دل صلابت کوه شکیب را
از لحظهای که بوسه زده زخم سیب را
با اقتدار فاطمیِ خود رقم زده
در کربلا حماسه ” أمّن یُجیب ” را
با کاروان نیزه چهل منزل آمده
این راه پُر فرازِ بدون نشیب را
کوبید صبح قافله بر طبل روزگار
رسوایی اهالی شام فریب را
با خطبههای ناله و اشکش غروبها
تفسیر کرد غربت شیب الخضیب را
شد لاله پوش معجرش از حسرت فراق
تا دید روی نیزه نگاه طبیب را
جانش رسید بر لبش از دست خیزران
طاقت نداشت طعنهی تلخ رقیب را
میریخت عطر سیب نفسهای خستهاش
در جان باغ وعدهی صبحی قریب را
یوسف رحیمی

سخن حضرت زینب(س) در روز عاشورا: هیچ چیز به جز زیبایی ندیدم.
شعر وفات حضرت زینب (س)
“شعر درباره حضرت زینب بعد از کربلا”
پس از حسین، جهان بر سرش خراب شده
برای حفظ حرم، زینب انتخاب شده
نشاند بوسه به حلق بریده، از آن روو
به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده
کسی که داغ دو فرزند بر جگر دارد
نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده
چه رفته بر دل زینب، کسی نمیداند
دمی که وارد مهمانیِ شراب شده
اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر
پر از صدای رسای ابوتراب شده
هزاااار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرین
به شام و بزم می و کوفهی خراب شده
به صبر عمهی سادات، شیعه مدیون است
که شرح کرب و بلا ، مانده و کتاب شده….
نفیسه سادات موسوی
شعر درباره عشق حضرت زینب (س) به امام حسین (ع)
“آخرین روضههای حضرت زینب برای امام حسین (ع)”
زینبم یار آشنای توام
جای مانده زکربلای توام
شعله سر میکشد ز نالهی من
من عزادار نینوای توام
تشنه لب لحظههای آخر عمر
یاد سقای با وفای توام
بسترم زیر تابش خورشید
روضه خوان یاد بوریای توام
یاد گلهای پرپر باغ و
بدن زیر دست و پای توام
وای از آن دم که حنجر تو شکست
یاد آن آخرین صدای توام
یاد راس تو روی نیزه و آن
پیکر بر زمین رهای توام
زخم خورده ز وقت وا شدن
پای دشمن به خیمههای توام
دم آخر بیا به بالینم
که دوباره رخ تو را بینم
رضا رسول زاده
و قبل از اینکه مرا هم از این سرا ببرید
کمک کنید مرا سمت کربلا ببرید
تمام قامت من را شکسته داغ حسین
کمک کنید مرا دست بر عصا ببرید
درآن غروب فدایش شدم؛ قبول نکرد
اگر که قابلم اکنون مرا فدا ببرید
کمی ز خون دل عمه رنگ بردارید
برای موی سفیدم کمی حنا ببرید
به خیمه سوختم اما دوباره میسوزم
در آفتاب اگر بستر مرا ببرید
کنار بستر من روضهای بخوانید و
مرا میان همین اشک و گریهها ببرید
همان که خون سرم پای نیزهاش میریخت
مرا به دیدن خورشید نیزهها ببرید
همان کسی که سرش زیر دست و پا افتاد
مرا به شُکوه از آن شام پُر بلا ببرید
مرا لباس اسیری کفن کنید و سپس
حسین حسین بگویید و کربلا ببرید.
رحمان نوازنی
شعر شهادت حضرت زینب (س) برای تسلیت به امام زمان (عج)
دلم گرفته از این انتظار طولانی
به پشت پرده غیبت چقدر میمانی
سرم فدای قدمهای تو بگو امشب
کجا برای غم عمه روضه میخوانی؟
فدای شال سیاهت که دور گردن توست
چقدر مثل دل عمهات پریشانی
به یاد غربت زینب دو دیدهات خون است
دلت شکستهترین شد امامِ بارانی
به گوشهای ز نگاهت بیا بخر ما را
به پای درد دل عمهات ببر ما را
شعر درباره حضرت زینب (س) و حاجت روایی
تا که افتاد به این کوچه گذارش محتاج
پر شد از لطف کسی کوله بارش محتاج
جمع کرد آبروی ریختهای را با لطف
آبرو داد سر داد و هوارش محتاج
شرط بستم سر این دل که بیاید ببرد
عاشق آنست که باشد به قمارش محتاج
پوزه مالیدن من رزق برایم دارد
هرکسی هست بهر حال به کارش محتاج
من خودم میبرمش سمت جهنم فردا
صورتی را که نباشد به غبارش محتاج
انبیا هم به نماز شب او محتاجند
خانوم نافلهها هست هزارش محتاج
سر بازار مرا متهم عشق کنید
کس به اندازهی من نیست به دارش محتاج
دستگیری تمامی عوامل با اوست
عرش هم برود هست کنارش محتاج
شانهاش کوه رشیدی است که حتی میشد
شیر سرخ عربستان به وقارش محتاج
تا قیامت به پریشانی مویش سوگند
کربلا هست به الطاف مزارش محتاج
متوسل شده یکدگرند این دو حرم
نشده که نشود یار به یارش محتاج
علی اکبر لطیفیان
سخن آخر
در پایان از طرف مجله انگیزه، سالروز شهادت آن بانوی بزرگ را به همه شیعیان، در سرتاسر جهان تسلیت میگوییم. امیدواریم از اشعار وفات حضرت زینب (س)، با موضوعات مختلف نهایت استفاده را برده باشید. شما نیز اگر شعر زیبایی درباره وفات آن حضرت میشناسید، برای ما در پایین همین صفحه بنویسید.
همچنین پیشنهاد میکنیم برای عرض تسلیت شهادت حضرت زینب (س) به دوستان خود، ۱۷ متن شهادت حضرت زینب (س) برای تسلیت را نیز در انگیزه بخوانید.