اشعار روزبه بمانی؛ متن آهنگ‌ها و ترانه‌های زیبا و عاشقانه روزبه بمانی

روزبه بمانی یکی از شاعران و خوانندگان پاپ ایران است که اشعارش توسط خوانندگان مشهور دیگر نیز خوانده شده است. در ادامه برخی از زیباترین و معروف ترین ترانه ها و اشعار روزبه بمانی را خواهید خواند.

اشعار روزبه بمانی

روزبه بمانی، شاعر، ترانه سرا و خواننده ایرانی متولد ۷ آذر ۱۳۵۷ در تهران است. روزبه را باید در زمره شاعران معاصر ایرانی قرار داد که علیرغم سن کم، دارای طرفداران زیادی است.

اشعار این هنرمند جوان و پرآوازه مانند اشعار اردلان سرفراز مورد توجه خوانندگان بسیاری قرار گرفته است؛ به طوری که سابقه همکاری با هنرمندان نامی چون گوگوش، داریوش، احسان خواجه امیری، منصور، کاوه یغمایی، محمد اصفهانی، رضا یزدانی، محسن چاوشی، محسن یگانه، علیرضا عصار، علی لهراسبی، محمد علیزاده، بهنام صفوی، فرزاد فرزین، مهدی یراحی، سینا سرلک، پویا جلیلی‌پور، هلن، کامران و هومن، رضا صادقی، مهدی یغمایی، محمدرضا عیوضی و بهنام بانی را در کارنامه خود دارد. اشعار این شاعر و خواننده مانند اشعار ایرج جنتی عطایی، اشعار علیرضا آذر و اشعار ترانه مکرم بهترین گزینه برای اشعار خداحافظی و اشعار جدایی و شعر فراق هستند و در این لحظات می‌توانند بسیار تسکین دهنده باشند. 

در ادامه گلچینی از اشعار روزبه بمانی را برای شما عزیزان می‌آوریم.

 

اشعار روزبه بمانی

 

زیباترین اشعار روزبه بمانی

دنیای این روزای من

دنیای این روزای من، هم قد تن پوشم شده
اینقدر دورم از تو که، دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من، درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می‌کنیم، دنیا عجب جایی شده
هرشب تو رویای خودم، آغوشتو تن می‌کنم
آینده ی این خونه رو، با شمع روشن می‌کنم
هرشب تو رویای خودم، آغوشتو تن می‌کنم،
آینده ی این خونه رو، با شمع روشن می‌کنم
در حسرت فردای تو، تقویمم و پر می‌کنم
هر روز این تنهایی رو فردا تصور می‌کنم
هم سنگ این روزای من، حتی شبم تاریک نیست
اینجا بجز دوری تو، چیزی به من نزدیک نیست
هرشب تو رویای خودم آغوشتو تن می‌کنم،
آینده ی این خونه رو با شمع روشن می‌کنم
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می‌کنم،
آینده ی این خونه رو با شمع روشن می‌کنم
دنیای این روزای من، هم قد تن پوشم شده،
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من، درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می‌کنیم، دنیا عجب جایی شده…

(اجرا: داریوش اقبالی)

 

یه روزی میاد

یه روزی میاد که دیگه دلت برام نریزه
که یادت نیاد تولدِ من چندِ پاییزه
هر کدوم از ما کنارِ یکی دیگه خوشبخته
چیزی که امروز باورش واسه هر دومون سخته
یه روزی میاد سالی یه بارم یادِ هم نیایم
از گذشته مون جز فراموشی هیچ چیزی نخوایم
از تو فکرِ ما خاطراتمون می‌تونه رد شه
بدون اینکه حتی یه لحظه حالمون بد شه
فکر نکردن به خاطراتمونو بلد می‌شیم
می‌بینیم همو، از کنارِ هم ساده رد می‌شیم
انگار نه انگار به من می‌گفتی بی تو نابودم
انگار نه انگار یه روزگاری عاشقت بودم
می‌بینیم همو، اونم یه جا که غرق احساسیم
با هرکی باشیم نباید بگیم همو می‌شناسیم
برای اینکه حتی یه لحظه سمت هم نیایم
می‌ری و می‌رم، بی خداحافظی، بدون سلام

(اجرا: احسان خواجه امیری)

 

تاوان

من‌و جون‌پناه خودت کن برو
بذار پای این آرزو واستم
به هر کی بهم گفت ازت رد شده
قسم می‌خورم من خودم خواستم
من‌و جون پناه خودت کن برو
من از زخم‌هایی که خوردم پرم
تو باید از این پله بالا بری
تو بالا نری من زمین می‌خورم
درست لحظه‌ای که تو باید بری
اسیر یه احساس مبهم شدیم
ببین بعد یک عمر پرپر زدن
چه جای بدی عاشق هم شدیم
برای تو مردن شده آرزوم
یه حقی که من دارم از زندگیم
نگاه کن تو این برزخ لعنتی
چه مرگی طلبکارم از زندگیم
به هر جا رسیدم به عشق تو بود
کنار تو هر چی بگی داشتم
ببین پای تاوان عشقم به تو
عجب حسرتی تو دلم کاشتم
اگه فکر احساسمونی برو
اگه عاشق هر دومونی برو
تو این نقطه از زندگی مرگ هم
نمی‌تونه از من بگیره تو رو

(اجرا: احسان خواجه امیری)

 

سراب رد پای تو

سراب رد پای تو، کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب هرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من، تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری، تظاهر می‌کنم هستی
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست، فقط تصویر می‌بینم
یه حسی از تو در من هست که می‌دونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هر شب درارو باز میذارم
تو با دلتنگیای من، تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری، تظاهر می‌کنم هستی

(اجرا: داریوش اقبالی)

 

آوار

دنیای این روزای من درگیره تنهایی شده 
تنها مدارا می‌کنم دنیا عجب جایی شده

به این خونه چقدر اصرار کردی
تمام دورمو دیوار کردی 

دلم خوش بود سقفی رو سرم هست
همون سقفم رو سرم آوار کردی

خدایا.. خدایا حق من خونه خرابی
اونم تو بدترین جای زمان نیست

(اجرا: روزبه بمانی)

 

خسته شدم

موندم زخم خوردم از قلبم چون نمیشد از عشق برگردم
با غرورم یه شهر همدرده بس که شعرامو زندگی کردم

من یه عمره تمامه دردامو قصه کردم برای یک دنیا
شعر گفتم برای این مردم که تو حرفامو بشنوی تنها

من از این درد خسته شدم از جنگیدن با قلب خودم
من با این زخما چه کنم خسته شدم از حال خودم

من از این درد خسته شدم از جنگیدن با حس خودم
من با این رویا چه کنم خسته شدم از دست خودم

وقتی چیزی نمیگم از حالم میشه حرفام نقطه چین باشه
گاهی وقتا سکوت میتونه بهترین شعر رو زمین باشه

(اجرا: روزبه بمانی)

 

کجا باید برم

کجا باید برم یه دنیا خاطرت تورو یادم نیاره
کجا باید برم که یک شب فکر تو منو راحت بذاره

چه کردم با خودم که مرگ و زندگی برام فرقی نداره
محاله مثل من توی این حال بد کسی طاقت بیاره

کجا باید برم که تو هر ثانیم تورو اونجا نبینم
کجا باید برم که بازم تا ابد به پای تو نشینم

قراره بعد تو چه روزایی رو من تو تنهایی ببینم
دیگه هرجا برم چه فرقی میکنه از عشق تو همینم

جوونیمو سفر کردم که از تو دور شم یک دم
منو هر جور میبینی شبیه یک سفرنامم شبیه یک سفر نامم

(اجرا: روزبه بمانی)

 

اشعار روزبه بمانی 3

 

حالم خوش نیست

حالم خوش نیست حالم خوش نیست
مث اونکه درد عالمو کشید ولی پاره تنش باز عید امسالو ندید

حالم خوش نیست حالم خوش نیست
مث خونمون که خاموشی گرفت مث اون سالی که مادرم فراموشی گرفت

حالم خوش نیست حالم خوش نیست
عمرمو کشتم پای این خاطره های سردم

با توام دنیا با توام بی رحم بذار چند سال عقب برگردم
یاد تو میوفته هرکی عکسای منو میبینه نفسم میگیره کار عکسای قدیمی اینه

حالم خوش نیست حالم خوش نیست
نه کسی که هدیه ای برای عیدش بخرم نه کسی که خنده هاشو زیر بارون ببرم

حالم خوش نیست حالم خوش نیست
واسه اون کسی که داغش تا همیشه با منه مثل مغروری که تو جمع زیر گریه میزنه

عمرمو کشتم پای این خاطره های سردم
با توام دنیا با توام بی رحم بذار چند سال عقب برگردم

یاد تو میوفته هرکی عکسای منو میبینه
نفسم میگیره کار عکسای قدیمی اینه
حالم خوش نیست…

(اجرا: روزبه بمانی)

 

باشه هرچی که تو میخوای

باشه هرچی که تو میخوای هرچی باشه میپذیرم
دستتو بزار رو قلبم بگو جون تو نمیرم
باشه هرچی که تو میخوای
اگه پای تو قراره پا روی دنیا بزارم
باشه من حرفی ندارم
حاضرم درد تو با عشق به تن و جونم بگیرم
پای این عشق بذار بمیرم
نمیذارم این درد رو شونه هام بذاری بری
نمیذارم این بغض رو گونه هام بباری بری
تو که غیر آغوش من خونه ای نداری بری
نذار با دل کندن سر دنیای من اینجوری تموم شه
واسه من کاری کن نذار رویای من اینجوری حروم شه
دستتو بزار رو قلبم
که اگه دل کندم از تو روزگاری قلبم به روم بیاری
که بدونی چه بمونی چه نمونی موندگاری
نمیذارم این درد رو شونه هام بذاری بری
نمیذارم این بغض رو گونه هام بباری بری
تو که غیر آغوش من خونه ای نداری بری
نذار با دل کندن سر دنیای من اینجوری تموم شه
واسه من کاری کن نذار رویای من اینجوری حروم شه
باشه هرچی که تو میخوای

(اجرا: معین)

 

خون بس

سفره عقد روی سفره خون خون بهایی به سنت معمول
دختر از خانواده قاتل پسر از خانواده مقتول

دخنری با هزار رویا که پشت یک کینه نقطه چین میشه
میره مقتول حکم خون بس شه خونو با خون بشوری این میشه

امشب شب عروسیه خونه شاهد عقد لیلا مجنونه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار مبارکت باد لیلا خدانگهدار

رو سرش نقل میریزه دیوونه دست خودش نیست آخه مجنونه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار مبارکت باد لیلا خدانگهدار

اون سر کوچه جهاز میخرن این سر مجنونو رو دست میبرن
خدانگهدار دنیا خدانگهدار مبارکت باد لیلا خدانگهدار

با اینکه مجنون دلش آتیشه آرزوش خوشبختیه لیلیشه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار مبارکت باد لیلا خدانگهدار

مجنون شب آخر دنیاشه حال مجنون چی میتونه باشه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار مبارکت باد لیلا خدانگهدار

تو حجله حجله بستن با چشم های خون بار
مرگ برادرامون دنیا خدانگهدار 

(اجرا: گروه دارکوب)

 

کل دنیامی

عاشق زارت منم مجنون دیدارت منم
بیماره بیمارت منم من
اومدی مستم کنی از بی کسی خستم کنی
اینجوری وابستم کنی تو
خوش ترین سازم تویی بانوی آوازم تویی
هرچی که میسازم تویی تو
بهترین درمونمی چشم و چراغ خونمی
هرچی که من میخونمی تو
کل دنیامی نور چشمامی اون که میخوامی
عشق و رویامی فکر فردامی تا ابد بامی
کل دنیامی نور چشمامی اون که میخوامی
عشق و رویامی فکر فردامی تا ابد بامی
عاشق زارت منم مجنون دیدارت منم
بیماره بیمارت منم من
اومدی مستم کنی از بی کسی خستم کنی
اینجوری وابستم کنی تو
خوش ترین سازم تویی بانوی آوازم تویی
هرچی که میسازم تویی تو
بهترین درمونمی چشم و چراغ خونمی
هرچی که من میخونمی تو
کل دنیامی نور چشمامی اون که میخوامی
عشق و رویامی فکر فردامی تا ابد بامی
کل دنیامی نور چشمامی اون که میخوامی
عشق و رویامی فکر فردامی تا ابد بامی

(اجرا: معین)

 

من حافظم

چشمای تو یعنی دریای سینه ریز
یعنی یه برکه با آرایش غلیظ

چشمای تو یعنی آیینه ی خودم
من بی چشای تو شاعر نمیشدم

حستو ازم نگیر که از هوای تو بگم
من ترانه خون شدم که از چشای تو بگم

چشمای تو غزل سکوت تو یه مثنوی
من حافظم اگه ترانمو تو بشنوی

وقتی کنارمی از زندگی پرم
از بس کنار تو دور از تصورم

جز تو خیال تو سفر نمیکنم
زیباتر از تورو باور نمیکنم

(اجرا: روزبه بمانی)

 

اشعار روزبه بمانی 1

 

چالوس

چشاتو بگیرم یه روز از خودم
صداتو صداتو چه باید کنم؟

اصن راه که میرم تو هر جای شهر
هواتو هواتو چه باید کنم؟

هواتو بگیرم یه روز از خودم
دارم دور قلبم قفس می‌کشم

یقین دارم عطرت تو اون نقطه هست
تو هر جا که راحت نفس می‌کشم

به چی فکر کنم توی تنهاییام؟
که سمت تو یک شب حواسم نره

چه رختی بپوشم تو روزای سرد؟
که عطر تو توی لباسم نره

به غیر از تو باید به چی فکر کنم؟
تو چالوس وقتی که بارونیه

بدون تو لعنت به این جاده ها
که هر چار فصلش زمستونیه

دلم نیست بعد تو جایی برم
برم از خودم، از تو به کی بگم؟

میون یه مُشت زوج خوشبخت که
تو رو میشناسن برم چی بگم؟

من از فکر هر کی به غیر از خودت
پر از اضطرابم، پر از دلهره

از اینکه کسی تو اتاقم بیاد
از این خونه حالم به هم میخوره

به چی فکر کنم توی تنهاییام؟
که سمت تو یک شب حواسم نره

چه رختی بپوشم تو روزای سرد؟
که عطر تو توی لباسم نره

به غیر از تو باید به چی فکر کنم؟
تو چالوس وقتی که بارونیه

بدون تو لعنت به این جاده ها
که هر چار فصلش زمستونیه 

(اجرا: روزبه بمانی)

 

اعجاز

از کدوم خاطره برگشتی به من
که دوباره از تو رویایی شدم
همه ی دنیا نمیدیدن منو
من کنارِ تو تماشایی شدم
از کدوم پنجره میتابی به شب
که شبونه با تو خلوت میکنم
من خدا را هرشب این ثانیه ها
به تماشای تو دعوت میکنم
توهوایی که برای یک نفس
خودمو از تو جدا نمیکنم
تو برای من خودِ غرورمی
من غرورمو رها نمیکنم
تا به اعجاز تو تکیه می‌کنم
شکل آغوش تو می گیره تنم
اون کسی که پیش چشم یک جهان
به رسالت تو تن میده، منم
تو هوایی که برای یک نفس
خودمو از تو جدا نمی‌کنم
تو برای من خود غرورمی
من غرورمو رها نمیکنم

(اجرا: گوگوش)

 

شلیک

گنجشک ترین آدم او من شده بودم
او دغدغه اش بود مرا باز بگیرد
حرصش که درآمد بدنم خون به جگر شد
من سیب شدم ، بلکه مرا گاز بگیرد
می آمد و میدید مرا، مثلِ دو تا دوست
من را به دلش یکسره نزدیک نمیکرد
در جوخه یِ اعدامِ من بی همه چیزش
می آمد و پا میشد و شلیک نمیکرد
دیوونتم با اینکه فهمیدم یه عمره
این رابطه از سمتِ تو عاشق نداره
انقد نگو احساست از دیوونگیته
احساس اسمش روشه چون منطق نداره
من آرزویی غیرِ احساست ندارم
از بس که رویامو بهت نزدیک کردم
یک بار که دنبالِ ردت رفته بودم
من به خودم از پشتِ سر شلیک کردم
حالِ من حال اون آدم زخمیه
که خودش دیده زخمش چقدر کاریه
اما جایی نمیره، خوش نشسته بمیره
من بمیرم بمونم تهش عاشقم
این تو این حسم این عشقم این منطقم
تا تو باشی همینم، تا تو باشی همینم
میری ببینی جاتو با کی میشه پُر کرد
با اینکه این دوری تحمل کردنی نیست
تو انقدر بودی کنارِ من بفهمی
جایِ کسی با هیچ کس پُر کردنی نیست
حالِ من حال اون آدم زخمیه
که خودش دیده زخمش چقدر کاریه
اما جایی نمیره، خوش نشسته بمیره
من بمیرم بمونم تهش عاشقم
این تو این حسم این عشقم این منطقم
تا تو باشی همینم، تا تو باشی همینم

(اجرا: روبه بمانی)

 

خودم خواستم

چنان شاخه‌ی خشک روی درخت میان زمین و هوا مانده‌ام
برای تو که سال‌ها رفته ای چگونه بگویم چرا مانده‌ام

چگونه بگویم چرا عاشقم مرا عشق راه فریبی شده
چگونه تو را می‌پرستم هنوز عجب روزگار غریبی شده 

خودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانم
من این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانم

خودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانم
من این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانم

(اجرا: روبه بمانی)

 

بدون تاریخ، بدون امضاء

این زندگیمونه یه سفره‌ی خالی کف خونه
این زندگیمونه با ما کسی جز ما نمیمونه

هر روزمون اینه آیینمون حتی مارو نمیبینه
هر روزمون اینه تشویش و بغض و حسرت و کینه

روزا هلاک نون شب نون زدن تو خون
بیرون و تو زندون این زندگیمونه

چاقوی تو مشتم جا مونده تو پشتم
من بچمو کشتم هرشب تو این خونه

تو حس زخمای مارو نمیفهمی
تقدیر اگه اینه دنیا چه بی رحمی دنیا چه بی رحمی

با این همه بغضو تو این همه سختی
هر جا بگی گشتم دنبال خوشبختی دنبال خوشبختی

دور گلوی ما از بس پر از نیشه
جای نوازش هم خون مردگی میشه خون مردگی میشه

دست غرورم نیست اشکی که میریزه
لعنت به اشکی که بی موقع میریزه بی موقع میریزه

(اجرا: روبه بمانی)

 

خِرقه

بر تن مکن این خرقه را چون عشق در جان تو نیست
این حجره داران را نبین این جامه دکان تو نیست

از هر چه تزویرت کند این جامه یعنی دور شو
حتی سلیمانی اگر این جامه یعنی مور شو

این خرقه بر تن میکنی تا عشق را لایق شوی
در آسمان حل میشوی تا در زمین عاشق شوی

این خرقه بر این حکم نیست که تو خدای مردمی
پوشیده ای ثابت کنی که خاک پای مردمی

تو هر دروغت قحطی است وقتی که باور می شود
واعظ به کفر افتاد اگر یک شهر کافر می شود

عاشق زلیخا ماندن است چون قید دنیا را زده
تقصیر یوسف نیست که دلبر به دنیا آمده

(اجرا: روبه بمانی)

 

اشعار روزبه بمانی 2

 

یعنی تموم

یعنی تموم حس میکنم این آخرین روزای با هم بودنه
یعنی تموم باید برم وقتی دلت با رفتنه

میرم ولی هرجا برم رویای تو صد سال دیگم با منه
میرم ولی یادم بیوفت هرجا چراغی روشنه

من آرزویی بعد تو ندارم بخوام کنار تو بذارم بری دووم نمیارم
این زندگی رو بعد تو نمیخوام آخه برام همه ی دنیام تویی دارو ندارم

میری و تحمل میکنم تنهایی با اینکه میدونم دلت با خونه نیست
میری و میمونم بهت ثابت کنم هرکی تحمل میکنه دیوونه نیست

(اجرا: روبه بمانی)

 

اتفاق

مثه چشامی مثه نفس کشیدن شدی برام هوامی
برو به هرکی پرسید ازت چرا باهامی بگو خدامی

تن تو باغه تو توی هر یه پلکی که میزنی اتفاقه
تو که تو خونمی‌کل این جهان به چشمم همین اتاقه

مثه قلبم مثه رویام مثه جونم مثه چشمام
میدونم باورش سخته من اینجوری تو رو میخوام

من اینجوری تو رو میخوام تو همه لحظه هام

من از وقتی تو رو دیدم زمان یک ثانیم نگذشت
مگه میشه تو رو دید و به قبل دیدنت برگشت

مگه میشه تو رو دید و از این رویا گذشت

تو یه پناهی تو مثه فرصت آخری تو ته راهی
واسه ی من که شب دنیامو گرفته ماهی

سقف رویای من قلب دنیای من فردای من

مثه قلبم مثه رویام مثه جونم مثه چشمام
میدونم باورش سخته من اینجوری تو رو میخوام

من اینجوری تو رو میخوام تو همه لحظه هام

من از وقتی تو رو دیدم زمان یک ثانیم نگذشت
مگه میشه تو رو دید و به قبل دیدنت برگشت 

مگه میشه تو رو دید و از این رویا گذشت

(اجرا: روبه بمانی)

 

اسمت که میاد

اسمت که میاد حالم بد میشه
یه تریلی غم از روم رد میشه 

مادرم میگه چته بیخودی
باز اسمش اومد دیوونه شدی

میگه چیه باز این حالت شده
خجالت بکش چهل سالت شده

میگه با خودش باز شد عین روح
زیر لب میگه این شب میره کوه

رفیقام میگن‌ بسه بیچاره
بعد پشتم میگن طفلی حق داره

پشتم از تو‌ تو مهمونی میگن
برمیگردم از گرونی میگن

اسمت که میاد همه باهام بدن
انگار سر صف کتکم زدن

انگار نه انگار دیگه بزرگم
میرم بغل مادربزرگم

میرم بغلش‌ میلرزه چونم
میگه گریه کن دردت به جونم

گریه کن اگه غرق آتیشی
اما با گریه ام خالی نمیشی

میدونم اونم دلش رو هواست
اونم جوونیش یکیو میخواست

یکی که اسمش اونقدر بزرگ نیست
یکی که قطعا بابابزرگ نیست

اسمت که میاد همه باهام بدن
انگار سر صف کتکم زدن

انگار نه انگار دیگه بزرگم
میرم بغل مادربزرگم

(اجرا: روزبه بمانی)

 

اشعار روزبه بمانی 6

 

تنهایی

رفتنت نزدیکه چون دلم آشوبه
چون درست چند وقته خیلی حالت خوبه

دستمو نمیگیری یعنی قلبت اینجا نیست
عشق من خانومم درد تو اینا نیست

بری چی میمونه برای من آخه من
غیر خنده های تو مگه چی دارم تو بگو

آخه کی پای این یکی شدن همه
دنیاشو داده مثل من تو بگو تو بگو

بری چی میمونه برای من آخه من
غیر خنده های تو مگه چی دارم تو بگو

آخه کی پای این یکی شدن همه
دنیاشو داده مثل من تو بگو تو بگو

تو بری خاطره هات یک شبه آبم میکنه
خونمون وقتی بری خونه خرابم میکنه

میترسم از این همه تنهایی از این که
هر جا باشی اینجایی میترسم

بری چی میمونه برای من آخه من
غیر خنده های تو مگه چی دارم تو بگو

آخه کی پای این یکی شدن همه
دنیاشو داده مثل من تو بگو تو بگو

بری چی میمونه برای من آخه من
غیر خنده های تو مگه چی دارم تو بگو

آخه کی پای این یکی شدن همه
دنیاشو داده مثل من تو بگو تو بگو

(اجرا: روزبه بمانی)

 

من باهاش کار دارم این روزا

اون که یک سال پشت هم ممتد
بی دلیل و بهونه؛ خیلی بد…
زنگ آخر منو کتک میزد!

من باهاش کار دارم این روزا!

اون که چند سال رو هم
کیفشوُ تا کلاس میبردم
جاش ته بستنیشو میخوردم…

من باهاش کار دارم این روزا!

ناظمی رو که دید باهوشم؛
گفت یه روز این چیه که میپوشم…
جلو دنیا گذاشت تو گوشم؛ 

من باهاش کار دارم این روزا

زن صاحب خونه مون که ماشین داشت…
تو دل ما چه حسرتی میکاشت!
مادرمم ابروهاشو برمیداشت

من باهاش کار دارم این روزا!

پسر صاحب خونه مون فرهاد؛
بوی جوجه که راه میافتاد
جوجه ها رو به گربه ها میداد…

من باهاش کار دارم این روزا!

اون که گفت این دو سال سربازی؛
من میشیم به پات بی بازی
دختر اون زن بابام نازی…

من باهاش کار دارم این روزا

پسر نره قول همسایه؛
خواهرم تهمت های بی پایه
پدرم این مریض بی مایه…

من چقدر کار دارم این روزها

یه نفر بود که هنوزم هست؛
یه مریض روانی بد مست
که شبها شیشه هامو میشکست…

من باهاش کار دارم این روزا

اون که اسمش فقط برام پدره؛
اون که چند ساله میگه تو سفره
رفته گمرک برام موتور بخره؛ 

من باهاش کار دارم این روزا…

(اجرا: روزبه بمانی)

 

بمان

گفتم بمان گفتی نگو وقتی نمیمانم
گفتم پشیمان میشوی گفتی نمیدانم

گفتم نمیپرسی چه می آید سرم بی تو گفتی
نه میدانم نه میپرسم نه میمانم

از آنچه می آید سرم با رفتنت گفتم
گفتم که هر کاری کنم یاد تو می افتم

انقدر گفتم باش گفتم باش گفتم که
بر هر چه اصراری کنم یاد تو می افتم

مردم بفهمانم به تو من بیشتر
از هر کسی ای از خودت هم بی خبر

گفتم اگر راهی نشد به تار موی تو قسم
من از خودت هم بیشتر فکر تو بودم…

(اجرا: روزبه بمانی)

 

اشعار روزبه بمانی 9

 

بی تو بودن

مث ابر بهار میبارم حال و روزم شبیه پاییزه
اونی که با تو بوده میفهمه بی تو بودن چقدر غم انگیزه

ای همه دار و ندارم کم نشو از روزگارم
جون اینکه بی تو باشمو ندارم

بعد تو حالم عوض شد تازه قلبمو شناختم
همه زنگیمو با فکر تو ساختم

با من باش تو تمام آرزومی
دلتنگم حتی وقتی رو به رومی

میجنگم واسه بوسیدن رویات
میمیرم هرجا دورم از نفس هات

چشم تو فرصت کشف بهترین منظره هامه
چشم تو پنجره ای رو به تماشای خدامه

(اجرا: روزبه بمانی)

 

علاج

محاله بعد از تو یه شب دووم بیارم نباشی از حال خودم خبر ندارم
نبینم اون روزو که رفتی از کنارم …

سکوت تو بغض منو شنیدنی کرد نگاه تو حال منو خریدنی کرد
منو رها نکن که میمیرم از این درد …

تو حق گریه های منی بغض تو صدای منی نباشی تو بهشت تو قفسم
تو آرزوی آخرمی محاله من یه لحظه بگذرم نفسم …

یه جور زیبایی عجیبی شبیه زیبایی دریا
که میشه هر روز واسه تو مرد و نفهمید

یه جایی از خاطره هامی‌که هم علاج منی هم درد
که میشه دائم از تو زخم خورد و نفهمید

(اجرا: روزبه بمانی)

 

گل به خودی

بس که نادیده گرفتن مارو با خودم با همه دنیا قهرم
هیشکی یادش نمیاد کی بودیم عاشق حافظه ی این شهرم

وقتی گریم میگیره میخندم نمیدونم با خودم چند چندم
زندگی کردنمو یادم نیست بس که هر ساعتشو جون کندم

کجایی کجایی دل سادم ببین من به چه روزی افتادم
ببین زندگیمو …

کجایی یه شب حس خوشحالی شدم شکل یه حسرت خالی
ببین زندگیمو …

مث کشتی کف اقیانوس انگار از چشم همه پنهونم
هیشکی گردن نمیگیره مارو من مث گل به خودی میمونم

آرزوهامو نبردم از یاد تا نذارم تو دلم خالی شه
مطمئنم که یه روزی توی کوچه ی ما هم عروسی میشه

کجایی کجایی دل سادم ببین من به چه روزی افتادم
ببین زندگیمو …

کجایی یه شب حس خوشحالی شدم شکل یه حسرت خالی
ببین زندگیمو …

(اجرا: روزبه بمانی)

 

گلوله خوردن

همین که اول پاییز رفته ای…
یعنی هجوم غربت من را کشانده تا دشت!
به جان هر دوی ما را قسم نخور عشقم…
به جان هردوی ما باز برنخواهی گشت!

بارون نیاد پاییز نخواد؛
بغض منو کی میتونه خالی کنه؟
بی زخم و زهر به کل شهر ؛
حال منو کی میتونه حالی کنه؟

هم گریمی هم خندمی!
چشای تو مرز بین مرگ و بودنه!
میفهممت قد غمت؛
فهمیدن تو مث گلوله خوردنه!

نه جونمو بگیر نه پای من بمیر؛
منو همیشه زندگی زده
صدا اگه صداس خدا همون خداس؛
چرا همیشه حال ما بده؟

تو فرصت کمت نفس کشیدمت؛
که زندگیتو زیر و رو کنم…
به حاطر خودم شبیه تو شدم؛
که آرزوتو آرزو کنم…

ماهارو بغضمون یه شب میکشه؛
ببین دل من و تو به چی خوشه؟!
ته سکوت ما به چی میرسه؛
صدای ما به گوش کی میرسه؟ به چی میرسه؟

(اجرا: روزبه بمانی)

 

اشعار روزبه بمانی 8

 

گنج

حاضرم واسه اینکه با تو یه عصر جمعه رو
توی پیاده رو راه برم فقط
زندگیمو بدم

حاضرم واسه اینکه یک دفعه یاد تو نره
من تولدم چند آذره
زندگیمو بدم

من حاضرم واسه ی نفس بغل کردنت
واسه رقصیدن با پیرهتنت
زندگیمو بدم

آغوشت جای دوری از رنجه
آغوشم خاکه آغوشت گنجه

کنار تو هوا خوبه کنار تو تو هر راهی
کنار تو شبم روزه از بس ماهی

واسه یه لحظه به من فکر کردنت میتونم یه عمر خوشحالی کنم
واسه دیدار چند دقیقه ایت واسم یه سالمو خالی کنم

من حاضرم واسه ی نفس بغل کردنت
واسه رقصیدن با پیرهتنت
زندگیمو بدم

آغوشت جای دوری از رنجه
آغوشم خاکه آغوشت گنجه

کنار تو هوا خوبه کنار تو تو هر راهی
کنار تو شبم روزه از بس ماهی

(اجرا: روزبه بمانی)

 

شمال

هوا بارونیه بازم واسه خاطره بازی کولتو بردار
خود تو قد یه دریا تا ساحل دست من بسپار

بریم جایی که گفتی بار اول دوستم داری
تو یه جاده به من با نم نم بارون بدهکاری

من باشم و تو باشی و یه حال آروم
یه جاده باشه تا شمال با نم بارون

عطر تو راه میوفته باز از در خونه
باز پشت عطرت تا شمال راه بندونه

من باشم و تو باشی و یه حال آروم
یه جاده باشه تا شمال با نم بارون

عطر تو راه میوفته باز از در خونه
باز پشت عطرت تا شمال راه بندونه

واسه یه بار دیگه با نگاهت کل دنیارو به من بده
حس دریارو به من بده به من این خاطره تن بده

چشامونو ببندیم و بریم جایی که از کل جهان جداست
عطر آغوش تو تو هواست منظره اش منظره ی خداست

من باشم و تو باشی و یه حال آروم
یه جاده باشه تا شمال با نم بارون

عطر تو راه میوفته باز از در خونه
باز پشت عطرت تا شمال راه بندونه

من باشم و تو باشی و یه حال آروم
یه جاده باشه تا شمال با نم بارون

عطر تو راه میوفته باز از در خونه
باز پشت عطرت تا شمال راه بندونه

(اجرا: روزبه بمانی)

 

بسه برگرد

هرجا که میرم پیش چشمامی بغضم مث یه کوه سنگینه
یادت میوفتم نفسم میره دنیای این روزای من اینه

یک لحظه چشمای تورو دیدم تا پیش چشم همه زیبا شم
من واسه اون یک ثانیه باید چند سال دیگه منتظر باشم

بسه برگرد من واسه تو عمرمو جنگیدم مرگمو با چشم خودم دیدم
هرچی که هست تاوانشو میدم …

بسه برگرد من جون ندارم واسه ی این درد رفتن تو پشتمو خالی کرد
از عمر من کم کن ولی برگرد …

هنوز غرق این تبم اما برای یک شبم این درد تکراری نمیشه
تو این همه آوار غم تا برنگردی رو دلم این داغ میمونه همیشه

بسه برگرد من واسه تو عمرمو جنگیدم مرگمو با چشم خودم دیدم
هرچی که هست تاوانشو میدم …

بسه برگرد من جون ندارم واسه ی این درد رفتن تو پشتمو خالی کرد
از عمر من کم کن ولی برگرد …

(اجرا: روزبه بمانی)

 

اشعار روزبه بمانی 7

 

سخن آخر

بیشتر اشعار روزبه بمانی را همه ما شنیده‌ایم و حتی این شعرها را در طول روز با خود می‌خوانیم. چرا که ما این اشعار را با اجرای خود روزبه بمانی و خواننده‌های مختلف و مشهور دیگر در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی شنیده‌ایم. امیدواریم از خواندن گلچین اشعار روزبه بمانی لذت برده باشید. در میان اشعار روزبه بمانی، شما کدامیک را بیشتر دوست دارید؟ نظرات خود را در پایین همین مطلب با ما در میان بگذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید